متن نوحه در ادامه ی مطلب
نه تو حرف میزنی نه حسین نه حسن
چی شد اون خنده هات آخه یه حرفی بزن
پر تب و تابه دل بی قرارم
اگه تو بری زهرا جان کسی رو ندارم
گل چادر گلدارت ، تب دستای تب دارت
آتیشم زده
نفست که خراب میشه
مثل شمعی که آب میشه
حال من بده
نه تو حرف میزنی نه حسین نه حسن
چی شد اون خنده هات آخه یه حرفی بزن
تو که پریشونی دلخوشی کدومه
برای علی بعد از تو همه چی تمومه
شبا ساکت و بیداری
ولی معلومه درد داری
بین هر نفس
پر اشک سکوت تو ، پر گریه قنوت تو
کنج این قفس
بیا امشب بذار خودتو جای من
چه کنم فاطمه پاشو یه حرفی بزن
نه تو حرف میزنی نه حسین نه حسن
چی شد اون خنده هات آخه یه حرفی بزن
بار غمت افتاد روی دوش زینب
داری میگی اون اسرارو توی گوش زینب
شب آخره و حالا
بی امون میشه گریه ت با
دیدن حسین
با این اشکای خاموشت
می گیری توی آغوشت
پیرهن حسین
نفسات میگه این دم آخر حسین
شده ورد لبت غریب مادر حسین