ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
دوباره چشم کبودم اسیر شبنم شد
صدای هق هق و اشکم دوباره توأم شد
بهشت روی زمینم تو بودی و رفتی
از آن به بعد دگر زندگی جهنم شد
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
دوباره چشم کبودم اسیر شبنم شد
صدای هق هق و اشکم دوباره توأم شد
بهشت روی زمینم تو بودی و رفتی
از آن به بعد دگر زندگی جهنم شد
جهت دریافت کامل مراسم " شب شانزدهم صفر هیات ریحانه الحسین " به ادامه ی مطلب مراجعه نمایید
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
بال کسی به اوج هوایت نمی رسد
حتی ملک به گرد دعایت نمی رسد
دسـتان آسمان به بلنـدای آسمان
بر خاک ریشه های عبایت نمی رسد
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
صورتی زرد شده وقت سفر معلوم است
آتش سینه ای از دیده ی تر معلوم است
به خودش روی زمین مثل پدر می پیچد
از همین صحنه ، غم زهر و جگر معلوم است
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
مثل شروع یک جریان در مسیر رود
افتاد راه آخرمان در مسیر رود
دارد خبر ز آمدنی می دهد نسیم
لب بسته باش و باز بمان در مسیر رود
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
دل می رود به دل شدگان اقتدا کند
شاید کسی بیاید و او را سوا کند
از آیه های حمد مدد می شود گرفت
باید وسیله ای گره ی بسته وا کند
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
هوای عشق به سر دارم و دلی شیدا
و چشمهای پر از شوق رو به خدا
هوای این دل مجنون چقدر طوفانیست
چقدر شور تلاطم گرفته چون دریا
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
بی هوایش پری نمی ماند
چشم های تری نمی ماند
واژه ی عاشقی وسط باشد
واژه ی بهتری نمی ماند
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
ساکت و بی صدا زمین خوردن
زپر پا یک عبا، زمین خوردن
بی تعادل شدن شکسته شدن
وسط کوچه ها زمین خوردن
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
داغی اگر نبود که گریان نمی شدیم
لطفی اگر نبود مسلمان نمی شدیم
یا ایّها الرّسول بدون دعای تو
از پیروان عترت و قرآن نمی شدیم
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
شبی که فاصله ها بین ما نشست و گریست
میان کوچۀ بی انتها نشست و گریست
دلم به یاد زمینی که کربلا گویند
دو چشم دوخته بر ناکجا نشست و گریست