ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
چقدر پرچــم سـبز چقــدر زیبـایی
چه احتزاز قشنگ پر از شکوفایی
چه اسم های لطیفی به رقص آمده اند
چه دلنشـین و صمیمی ؛ چقدر رویایــی
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
زلفت اگر نبود نسیم سحر نبود
گمراه می شدیم نگاهت اگر نبود
مهر شما به داد تمنای ما رسید
ورنه پل صراط چنین بی خطر نبود
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
ما را در این شب ها تمنا می نویسند
مجذوب وصف و وصل لیلا می نویسند
من قطره ای ناچیزم اما مطمئنم
آخر مرا هم پای دریا می نویسند
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
همیشه رهسپرم سوی جاده ی خورشید
منم مسافر پای پیاده ی خورشید
چه فرق می کند از پشت ابر هم باشد
به طالبش برسد استفاده ی خورشید
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
مثل شروع یک جریان در مسیر رود
افتاد راه آخرمان در مسیر رود
دارد خبر ز آمدنی می دهد نسیم
لب بسته باش و باز بمان در مسیر رود
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
از عربده ام پر شده میخانه ام امشب
بد مستم و بر گردن پیمانه ام امشب
سودا زده ی طره ی جانانه ام امشب
زنجیر بیارید که دیوانه ام امشب
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
دل می رود به دل شدگان اقتدا کند
شاید کسی بیاید و او را سوا کند
از آیه های حمد مدد می شود گرفت
باید وسیله ای گره ی بسته وا کند
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
روزی که بال میزدم اما پری نبود
روزی که حلقه میزدم اما دری نبود
روزی که باده عربده میزد حریف کو
حل میشدم درون مِی و ساغری نبود
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
وقتی که حول محور تو سینه می زنیم
یعنی فقط به خاطر تو سینه می زنیم
این سینه زن شدن همه اش لطف فاطمه ست
پس ما به اذن مادر تو سینه می زنیم