ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
همان وقتی که عمو بر تنت ردایت کرد
همین که بال گشودی پسر صدایت کرد
گره به بند نقابت زد و میان حرم
پس از دو بوسه به پیشانیت دعایت کرد
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
همان وقتی که عمو بر تنت ردایت کرد
همین که بال گشودی پسر صدایت کرد
گره به بند نقابت زد و میان حرم
پس از دو بوسه به پیشانیت دعایت کرد
بی تو در بین حرم بانگ عزا افتاده
" وای قاسم " ، عوضِ " وا عطشا " افتاده
چاره ای کن که نمانند به روی دستم
عمه ات از نفس و نجمه ز پا افتاده
دستش از عمه کشید و بدنش می پیچید
زیر پایش عربی پیرهنش می پیچید
گِردبادی ز خیامی به نظر می آمد
گِردش انگار زمین و زمنش می پیچید
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
هیچ کسی در جهان مثال علی نیست
مثل علی و شبیه آل علی نیست
مدح علی کار انبیاء و ائمّه ست
حدّ بشر صحبت از کمال علی نیست
ما را به نام هیچ کس قنبر نگردان
یعنى غلام خانه ی دیگر نگردان
معطل کن و چیزى نده ، بگذار باشیم
ما را فقیر این در و آن در نگردان
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
دست او در دست های عمّه بود
گوش او پر از صدای عمّه بود
زینبی که دل چنان آیینه داشت
داغ چندین گل به روی سینه داشت
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
کشته ی دوست شدن در نظر مردان است
پس بلا بیشترش دور و بر مردان است
یازده ساله ولی شوق بزرگان دارد
در دل کودک این ها جگر مردان است
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
منم ذرّه و ذرّه پرور علی ست
منم بنده ، آنجا که سرور علی ست
منم ظلمت و نورگستر علی ست
منم تشنه ، ساقی کوثر علی ست
کسی که برایش دَهَم سر علی ست
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
به نام نامی زینب که آیت العظمی است
قسم به نام عقیله که علم الاسماست
بلند مرتبه بانوی فاطمی علی
تمامی وجناتش تمامی مولاست
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
عشق زینب با برادر جلوه ای دیگر گرفت
عشق بازی را به رسم عاشقی از سر گرفت
در مدار حق پرستی کو یکی زینب شناس
در مقام بندگی احراز از کوثر گرفت
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
بهترین بنده ی خدا زینب
هل اتی زینب ، انّما زینب
ریشه ی صبر انبیا زینب
زینبا زینبا و یا زینب
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
تن من را به هوای تو شدن ریخته اند
علی و فاطمه در این دو بدن ریخته اند
جلوه ی واحده را بین دو تن ریخته اند
این حسینی ست که در قالب من ریخته اند