خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

 آپارات خیمه
خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

این دشت با اراده ی زینب اداره شـد
در دست جبر اوست همه اختیارها

تاسیس وبلاگ
18 شهریور 1392

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۹۷ مطلب با موضوع «اهل بیت علیهم السلام :: حضرت محمد صلی الله علیه و آله» ثبت شده است

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


حرف از وصیت های آخر میزنی بابا

از پیش زهرایت کجا پر میزنی بابا

این لحظه ها یاد گذشته کرده ای انگار

حرف از وصیت های مادر میزنی بابا 

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


امشب فرشتگان خدا سوگوار تو

پر می کشند گریه کنان تا دیار تو

هم ناله با دل همه ی آسمانیان

جبریل روضه خوان شده بانو کنار تو 

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


تو می روی و تازه غم ها پا بگیرد

بعد از تو تنهاییِ من معنا بگیرد

بانو! فقط نام تو «اُمّ المؤمنین» است

آن زن اگر چه نام زیبا را بگیرد

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


مومنون آیه‌های قرآنند

گاه مقداد و گاه سلمانند

از عرب تا عجم مسلمانند

همه فرزندهای بارانند

مسافر کربلا
04
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

شعر اگر از تو نگوید همه عصیان باشد
زنده در گور غزل‌های فراوان باشد
نظم افلاک سراسیمه به هم خواهد ریخت
نکند زلف تو یک وقت پریشان باشد
مسافر کربلا

20

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ای دامنه ی وصف تو گسترده به عالم

المنة لله که تویی سید خاتم

ای رحمت رحمان به تو تفویض محمد

ریزد ز سر انگشت تو صد حضرت حاتم

مسافر کربلا

02

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


وصف تو را خدا به بیانی رسا نوشت

روز ازل به یمن شما « هَل اَتی » نوشت

زیباترین قصیده ی خلقت کلید خورد

آن جا که استعاره ی چشم تو را نوشت

مسافر کربلا

9

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


امروز قلب عالم و آدم حرای توست

این کوه نور شاهد حرف خدای توست

مکه دگر برای بزرگیت کوچک است

فریاد کن رسول که دنیا برای توست

مسافر کربلا

6

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


عشقت مرا اسیر بیابان نوشته است

مجنون ترین صحابی دوران نوشته است

 این هم ز مشکلات و مکافات عاشقی ست

دست مرا برای گریبان نوشته است

مسافر کربلا

3

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آیه آیه همه جا عطر جنان می آید

وقتی از حُسن تو صحبت به میان می آید 

جبرئیلی که به آیات خدا مأنوس است

بشنود مدح تو را با هیجان می آید 

مسافر کربلا

4

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ای لهجه ات ز نغمه ی باران فصیح تر

لبخندت از تبسم گل ها ملیح تر

بر موی تو نسیم بهشتی دخیل بست

یعنی ندیده از خم زلفت ضریح تر 

مسافر کربلا

13

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


 بر سر آشفته ام زلف پریشان ریخته

در دل حیران من آیات حیران ریخته

نیستم ناراحت از اینکه شهیدم کرده اند

خون من گر ریخته در پای جانان ریخته 

مسافر کربلا

12

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


 شما زمان شروع من ابتدای منید

مسیر سبز نجاتِ در انتهای منید 

اگر چه "اسهد" لحنم مرا بلال نکرد

ولی همیشه شما اشهد صدای منید 

مسافر کربلا

11

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


طی می کنیم سمت ملاقات جاده را

شاید کسی سوار کند این پیاده را 

وقتش رسیده است که با گریه ریختن

جبران کنید توبه ی از دست داده را 

مسافر کربلا

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


می رسید از قله های کوه نور

از بلندای تشرف در حضور

فرش استقبال راهش می شدند

هر چه جن و هر چه انس و هر چه حور

مسافر کربلا

5

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


عید است و باز موسم شادی مردم است

روی لب تمامی گل ها تبسم است 

تقویم من دوباره نشان میدهد که باز

وقت نماز محضر آقای هشتم است 

مسافر کربلا

3

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


توفیق نصیبم شده از یار بخوانم

مدّاحی دلدار کنم از دل و جانم 

خواهم ز خدا ای هدف خلقت هستی

تا روز جزا زیر لوای تو بمانم

مسافر کربلا

9

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


امشـب بـه مـلایک خبری تازه رسیده

لبخنـد نجـات از نـفس صبـح دمیـده

شیطان عوض جامه دل خویش دریده

اوصـاف خـدا از دهـن بت که شنیده

مسافر کربلا


4

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


همه مجذوب یک خبر بودند

بی قرار پیامبر بودند

همه در انتظار لحظۀ ناب

جذب اخبار معتبر بودند

مسافر کربلا

13

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ز شرق بادی اشراق با چه زیبایی

کسی برای ترنم بهانه آورده

دوباره حضرت روح الامین مدد فرمود

برای مستی تازه ترانه آورده

مسافر کربلا

4

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


میل باران، تب رطب داریم

صد و ده کوزه می به لب داریم

از گریبان پاره مان پیداست

از همه بیشتر طرب داریم

مسافر کربلا

11

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


سالها بی تو درختان زمین بار نداشت

باغ با پنجره ای وعده ی دیدار نداشت

رود می رفت و فقط حسرت دریا می خورد

باد می آمد و رنگ رخ گلزار نداشت

مسافر کربلا
دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما