ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
نه تنها من ز خاک تو شرف دادم ولادت را
هما هم می برد از سایه ی امنت سعادت را
خورَد تیر هلاکت کفتری که جلد بامی نیست
من و ترک حرم ؟ یا رب مخواه این ترک عادت را
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
نه تنها من ز خاک تو شرف دادم ولادت را
هما هم می برد از سایه ی امنت سعادت را
خورَد تیر هلاکت کفتری که جلد بامی نیست
من و ترک حرم ؟ یا رب مخواه این ترک عادت را
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
ما را نوشته اند غبار مسیرتان
بی تاب های جلوه ی ماه منیرتان
بانو شما کریمه ای و ما هم از ازل
هستیم تا قیام قیامت فقیرتان
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
ساقی امشب غزلی ناب در این خُم دارد
جاده ی عشق تمایل به سوی قم دارد
حسرت از سینه ی لبریز غمم رفت و کنون
شوق در خاطر بی تاب ، ترنم دارد
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
در آستان تو حس کرده ام محبّت را
و لمس کرده ام اینجا نسیم رحمت را
خداست شاهد عرضم که در حرم چه قدَر
دعای نوکرتان دیده استجابت را
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
حرم امن تو کافی است هراسان شده را
مثل شه راه بده آهوی گریان شده را
دل سپردیم به آن معجزه ی چشمانت
تا که آباد کنی خانه ی ویران شده را
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
خورشید ولایت ز تو تابان شده باشد
از نور جلال تو درخشان شده باشد
آبادی ما رو به فنا بود ، که دیدیم
از یمن قدم هات ، گلستان شده باشد
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
از کریمان چون تقاضای کرم زیباتر است
عرض حاجت پای ایوان حرم زیباتر است
مِهر بعد از قَهر ، دارد حسّ و حال دیگری
در چنین وضعی ، کرم بعد از ستم زیباتر است
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
عمری غبار حضرت معصومه ایم ما
تا در جوار حضرت معصومه ایم ما
هر چند بار حضرت معصومه ایم ما
در سایه سار حضرت معصومه ایم ما
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
از دل بی تاب قم بعد از تو غم بیرون نرفت
از تنت تا بعد هفده روز ، سَم بیرون نرفت
خانه ی "موسی " بدون طور ، کوه نور شد
نور در واقع ز بیت النور هم بیرون نرفت
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
مجاور هستم و با صاحب این خانه مأنوسم
و یک عمر است در صحن کریمه ، آستان بوسم
من از اهل قمم ، امّا نمی دانم چرا دائم
کنار این حرم حس می کنم از مردم طوسم