ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
بوسه گاه قدسیان را خصم کافر سوخته
بیت ناموس الهی ز آتش در سوخته
آتشی افروخته از بغض و کین ، نمرودیان
کز شرارش قلب پر داغ پیغمبر سوخته
ثانی نمرود آتش زد به گلزار خلیل
جان ابراهیم را ، زان سوز آذر ، سوخته
قتلگه شد خانه ی زهرا و محسن شد شهید
از غمش جان پدر ، چون قلب مادر ، سوخته
سر کشید از مهبط وحی الهی شعله ها
کز شرار آن ، ز جبرائیل شهپر سوخته
در میان دود و آتش پهلوی زهرا شکست
مخزن سرّ خدا و عرش داور ، سوخته
در مدینه سوخت بین شعله ها مادر ولی
در خیام کربلا هستی دختر ، سوخته
جان هفتاد و دو ملت سوزد "آهی" زین شرر
کز عطش در دشت خون ، گل های پرپر سوخته