ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
به گنج سینه ی من درد بی دوا دادند
به اهل بیت رسول خدا بلا دادند
مدینه مزد رسالت به نقد پردازد
اگر چه اجرت ما را سوا سوا دادند
مرا به کوچه ، علی را به خانه بنشانند
به زخم مهلک بازوی من دوا دادند
چو نامه ی فدکم را مطالبه کردم
جواب خواسته ام را چه بی هوا دادند
برای غصب خلافت به نام نصب امام
پس از رسول خدا حکم ناروا دادند
به انحراف کشاندند فکر مردم را
به خویش منصب و عنوانِ پیشوا دادند
حکومت نبوی را به سلطنت بردند
خلافت علوی را به انزوا دادند
لباس ظاهر دین را به حق تهی کردند
به رای خویش به اسلام محتوا دادند
حساب دین و سیاست ز هم جدا کردند
چه زشت نسبت ما را به ما سوا دادند
منافقین چو لوای عدالت افکندند
به ظالمین سقیفه نشین لوا دادند
علی دگر به دعایم الهی آمین گو
به استغاثه ی من حاجتی روا دادند