ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
علی که آینه ی روشن خدای تو بود
همیشه آینه اش روی حق نمای تو بود
حدیث قدسی «لولاک» معتبر سندی است
که هر چه کرد خدا خلق ، از برای تو بود
به خشت خشت سرایت ، بهشت بَرد حسد
که توتیای مَلک گَردِ بوریای تو بود
ملک حضور تو را در نماز عاشق شد
ولیک شیفته تر از مَلک خدای تو بود
ز پا نشست علی تا تو راه می رفتی
که دید دوش حسین و حسن عصای تو بود
نگاه بی رمقت با علی سخن میگفت
زبان درد دلت در نگاه های تو بود
به خانه ی دل او نور داد و دلگرمی
جواب گرم سلامی که با صدای تو بود
ز گریه ات همه هستی به گریه می افتاد
همین نه شهر مدینه پر از نوای تو برد