خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

 آپارات خیمه
خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

این دشت با اراده ی زینب اداره شـد
در دست جبر اوست همه اختیارها

تاسیس وبلاگ
18 شهریور 1392

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۲۴۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر» ثبت شده است

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


گریه ی عاشقان بی اثر نیست

مهدی از حال ما بی خبر نیست

بی تجلاّی خورشید رویش

روشنی در نگاه بشر نیست

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دوبـاره شد وجود من اسیر و مبتلای تو

مثل همیشه این قلم دم زند از وفای تو

عرض ادب به ساحت شما روانه می کند

قافیه های شعر هم خلق شده برای تو !

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


چشم تو کعبه ی همه حاجات حیدر است

گلخنده ات صفای مناجات حیدر است

مادر ، تو گفته ای که فدایی حق شدن

راه رسیدن به ملاقات حیدر است

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

 

بین روضه می شود حس چون حضور فاطمه

بیت الاحزان است هیأت یا که طور فاطمه

ساده و خلوت ولی خیر کثیر عالم است

روضه های خانگی و جمع و جور فاطمه

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آنان که عاشقند و به شیعه ملقبند

از هدیه های خاص خدایی لبالبند

لیلا اگر که سر طلبد سر بیاورند

آماده ی اشاره ی یک دم از آن لبند

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


عالم تمام عرصه ی جولان زینب است

صد جبرئیل گوش به فرمان زینب است 

 هرچه بلا به راه خدا میرسد نکوست

نص صریح آیه ی قرآن زینب است 

مسافر کربلا

007

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


تو کیستی فروغ چراغ هدایتی 

تـو لنگر سفینه ی نـوح ولایتـی 

ناخوانده درس ، عالمه ی علم عالمی 

مکتب نـرفته ، بـحر وسیع روایتی 

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


عاشق طواف کعبه ی آمال می کند

اخلاص را چکیده ی اعمال می کند

عاشق شراب می چکد از دیده ی ترش

با گریه مست می شود و حال می کند

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


 تقصیر ماست غیبت طولانی شما

بغض گلو گرفته ی پنهانی شما

 بر شوره زار معصیتم گریه می کنی

 جانم فدای دیده ی بارانی شما

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دل مرده ام ز خاک درت زنده می شوم

با مِهر تو  چو  مهر ، فروزنده می شوم

چون در حریم خویش مرا راه می دهی

از جرم خویش و لطف تو شرمنده می شوم

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


با درد آمدیم و به دنبال مرهمیم 

کیسه به دوش کوچه ی این نسل آدمیم 

ما را نوشته اند گدایان اهل بیت 

پس بی دلیل نیست که سلطان عالمیم 

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


در گیر و دار قافیه ماندن درست نیست

تنها غزل نوشتن و خواندن درست نیست

باید که عاشقانه بلا را به جان خرید

پای غم نگار نماندن درست نیست

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


صبر را معنا و مفهومی به نام زینب است

احترام عشق هم از احترام زینب است

شهر بی میخانه و ساقی نباشد شهر عشق

نشئگان عشق را مستی ز جام زینب است

مسافر کربلا

009

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آن قدر عاشقیم که املا نمی شود

مستیِ ما که در قلمی جا نمی شود 

زلف مرا به پنجره های ضریح عشق

طوری گره زدند ، دگر وا نمی شود 

مسافر کربلا

008

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


نسیم پرده ی گهواره را تکان می داد

برای عرض ارادت ، خودی نشان می داد

ستاره های درخشان خوشه ی پروین

کنار پنجره مبهوت کودکی شیرین

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


سرشار از ترانه ی یک رود جاری ام

امروز در نهایت امّیدواری ام

احساس می کنم که به دریا بدل شدم

احساس می کنم که بر این خاک جاری ام

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


خوبان روزگار مسلمان زینبند

دیوانه ی حسین و پریشان زینبند

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند

حتما کنیز و پیر غلامان زینبند

مسافر کربلا

009

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


خانه ی مولاست امشب جنّة الاعلای دیگر

فاطمه بگرفته در آغوش خود زهرای دیگر

جلوه گر شد اختری تابنده در ماه جمادی

اختری تابنده نه ، مهر جهان آرای دیگر

مسافر کربلا

008

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


باز هم شهر مدینه شب رؤیایی داشت

یاس حیدر به بَرَش غنچه زیبایی داشت

متولد شده بود آینه ی حجب و حیا

دختری که دم او هیبت مولایی داشت

مسافر کربلا

007

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


گفتم از کوه بگویم قدمم می لرزد

از تو دم می زنم اما قلمم می لرزد

هیبت نام تو یک عمر تکانم داده ست

رسم مردانگی ات راه نشانم داده ست

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


نماز عشق به پا می کنم به نام حسین

به نای سینه نوا می کنم به نام حسین

تو زینبی و همه قاصرند از وصفت

کتاب عشق تو وا می کنم به نام حسین

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


وقت نزول رحمت حق از سحاب شد

یعنی که جام دیده ی ما پُر شراب شد

مستی ما به رتبه ی اعلی رسیده است

آن گونه که دل همه ی ما خراب شد

مسافر کربلا

009

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


می رسد آنکه به دستش گره ها وا شدنی است

آنکه با آمدنش نـور هویـدا شدنی است

غم مخور ای دل سرگشته سحر نزدیک است

شب ظلمــانی این بادیه فردا شدنی است

مسافر کربلا

014

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آن که ما را بر صراط حق هدایت می کند

چهارده قرن است بر دل ها حکومت می کند

کیست او ؛ فرزند زهرا ؛ شاه عاشورائیان

یک نگاه او به یک عالم کفایت می کند

مسافر کربلا

008

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


این دل آلوده ام دلبر نمی خواهد مگر؟!

حضرت صاحب زمان نوکر نمی خواهد مگر؟!

بال پرواز مرا سوزاند نارِ معصیت

مرغِ دل تا بامِ دلبر، پر نمی خواهد مگر؟!

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بی آبرو هستم شدم شرمنده زین رفتار

بدنامی ام دارد فقط خجلت برای یار

دارد فراق کربلایت می کُشد من را

من نوکر خوبی نبودم بهرِ تو انگار

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


گل شده پژمرده و گلزار می خواند تو را 

باغبان با ناله های زار می خواند تو را 

در میان انبیا از اولین تا آخرین

بیشتر پیغمبر مختار می خواند تو را 

مسافر کربلا

017

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


شکر خدا برای شما گریه می کنیم

هر شب برای کرب و بلا گریه می کنیم

شکرانه ی محبت تو اشک دائم است

با هر بهانه ای ، همه جا گریه می کنیم

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


حس این جمله چه زیباست : حسن را عشق است

 نقش بر عرش معلاست حسن را عشق است 

 مادرش فاطمه بی تاب حسین است ولی

 ذکر روی لب زهراست حسن را عشق است 

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ابری شده است حال و هوای نگاهتان

بغض غروب می چکد از هر پگاهتان

دلتنگیِ غمی چقدر موج می زند

در اشک های نیمه شبِ گاه گاهتان

مسافر کربلا
دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما