خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

 آپارات خیمه
خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

این دشت با اراده ی زینب اداره شـد
در دست جبر اوست همه اختیارها

تاسیس وبلاگ
18 شهریور 1392

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۵۲۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محمد حسین پویانفر» ثبت شده است

93

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


امشب از قافله ی نور خبر دارم من

از سواران سلحشور خبر دارم من

از نشاط پری و حور خبر دارم من

از شکوه دل پر شور خبر دارم من

مسافر کربلا

حسین24

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


به کسی کار ندارم که بهشتم لیلی ست

بت بتخانه و رهبان کنشتم لیلی ست

خاک من خاک جنون است و سرشتم لیلی ست

هر چه در مکتب استاد نوشتم لیلی ست

مسافر کربلا

حسین14

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


روز ازل که قسمت ما را نوشته اند

ما را به نام حضرت دریا نوشته اند

کار جنون ما به تماشا کشیده است

ما را غبار محمل لیلا نوشته اند

مسافر کربلا

106

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


اگر چه بال و پر ناتوانمان دادند

ولی برای پریدن زمانمان دادند

خبر دهید دوباره به بال فطرس ها

مجال پر زدن آسمانمان دادند

مسافر کربلا

حسین1

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


تا آبشار زلف تو را شب نوشته اند

ما را اسیر خال روی لب نوشته اند

در اعتکاف گیسوی تو سالهای سال

مشغول ذکر و سجده و یا رب نوشته اند

مسافر کربلا

07

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


هوای عشق به سر دارم و دلی شیدا

و چشمهای پر از شوق رو به خدا

هوای این دل مجنون چقدر طوفانیست

چقدر شور تلاطم گرفته چون دریا

مسافر کربلا

06

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


پای قلم دوباره رسیده سر قرار

ای آسمان به دفتر شعرم غزل ببار

تندیس دلربائی و ای منتهای عشق

لطفی کن و به خانه ی چشمم قدم گذار

مسافر کربلا

05

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


برسانند اگر تربت دلداران را

در می آرند ز هر دلهره بیماران را 

همه سرمایه ی یک اهل کرامت کرم است

احتیاجی به دِرَم نیست ، کرم داران را

مسافر کربلا

04

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


باز از عرش غزل های مرا آوردند

شیشه ناب عسل های مرا آوردند

 باز آغوش در آغوش دلم را بردند

طعم شیرین بغل های مرا آوردند

مسافر کربلا

03

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


گله و گریه ام از مصرع آهی طی شد

شب باران زده با نور نگاهی طی شد

بین موی تو گرفتار شده دست و دلم

روز من در گذر از راه سیاهی طی شد

مسافر کربلا

01

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


گفتم حسین و میل پریدن شروع شد

در سینه ام،دوباره، تپیدن شروع شد 

واژه به حد وصف تو شرمنده ام که نیست

اما تو خواستی و دمیدن شروع شد 

مسافر کربلا

107

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


وقتی که می رفتند دنیا گریه می کرد

شهر مدینه مثل زهرا گریه می کرد 

وقتی که می رفتند پشت پای آنها

چشمان جبرائیل حتی گریه می کرد 

مسافر کربلا
04
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

شعر اگر از تو نگوید همه عصیان باشد
زنده در گور غزل‌های فراوان باشد
نظم افلاک سراسیمه به هم خواهد ریخت
نکند زلف تو یک وقت پریشان باشد
مسافر کربلا
دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما