خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

 آپارات خیمه
خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

این دشت با اراده ی زینب اداره شـد
در دست جبر اوست همه اختیارها

تاسیس وبلاگ
18 شهریور 1392

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۶۴ مطلب با موضوع «اهل بیت علیهم السلام :: امام حسن علیه السلام» ثبت شده است

008

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


در مدح تو باید که ببندیم دهان را

وقتی که بریدند ادیبانه زبان را

ای آینه ی حسن خدا، یوسف مصری

با آمدنت تخته کند زود دکان را

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


همه گفتند حسین و جگرم گفت حسن

سینه و دست و سر و چشم ترم گفت حسن 

گوشم از بدو تولد به شما عادت کرد

مادرم گفت حسین و پدرم گفت حسن 

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


رسم کریم هاست غم یار می خورند

در عمر خویش غصه ی بسیار می خوردند 

راز نگفته دردلشان موج میزند

از دوست زهر و طعنه زاغیار می خورند 

مسافر کربلا

004

جهت دریافت کامل مراسم " شب بیست و هشتم صفر هیات بین الحرمین " به ادامه ی مطلب مراجعه نمایید 


مسافر کربلا

016

جهت دریافت کامل مراسم " شب هفدهم صفر هیات ریحانه الحسین " به ادامه ی مطلب مراجعه نمایید 


مسافر کربلا

015

جهت دریافت کامل مراسم " شب شانزدهم صفر هیات ریحانه الحسین " به ادامه ی مطلب مراجعه نمایید 



مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

 

حس خوبی ست که امشب به زبان آمده است

در تن عاطفه ام، باز توان آمده است

به چه فرخنده شبی و چه مبارک سحری

که در آن عطر خوش خوش نفسان آمده است 

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


خبری نیست اگر معجزه ای بر پا شد

خبری نیست اگر سینه ی دریا وا شد

خبری نیست که دریا ، صدف موسی شد

خبر آن است که گفتند علی بابا شد

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


گفتم غزلی در خور نامت بنویسم 

اندازه ی وسعم ز مقامت بنویسم 

ای  محشر امروز چه تشبیه بیارم

از قد تو فردای قیامت بنویسم 

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


کریم های دو عالم به نام زاده شدند

زبانزد همه ی خاص و عام زاده شدند

اگر که ظرف نباشد توقع مِی نیست

شراب ها همه از فیض جام زاده شدند 

مسافر کربلا

6

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


قصه از ابتدای مدینه شروع شد

در بین کوچه های مدینه شروع شد

داغی دوباره بر جگر درد و غم زدند

آری دوباره حادثه ای را رقم زدند

مسافر کربلا

 5

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


سایه ی دستی میان قاب چشمان ترش

چادر خاکی زهرا بالش زیر سرش

رنگ خون پاشیده بر آیینه ی احساس او

لکه های سرخ روی گوشوار مادرش

مسافر کربلا

4

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


باید مرا گلیم مسیر نگار کرد

زیر قدوم فاطمی‌ات خاکسار کرد

مهر تو را بهشت بخواهد نمی‌دهم

در ماجرای عشق نباید قمار کرد

مسافر کربلا

3

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دلم گدای حسن مجتباست

که آشنای حسن مجتباست

گدایی از بارگه این کریم

امر خدای حسن مجتباست

مسافر کربلا

2

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

 

چشمی که در مصیبتتان تر نمی شود

شایسته شفاعت حیدر نمی شود

چشم همیشه ابریتان یک دلیل داشت

هر ماتمی که ماتم مادر نمی شود

مسافر کربلا
دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما