خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

 آپارات خیمه
خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

این دشت با اراده ی زینب اداره شـد
در دست جبر اوست همه اختیارها

تاسیس وبلاگ
18 شهریور 1392

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۲۳۳ مطلب در آذر ۱۳۹۲ ثبت شده است

100

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دل پر از زخم، نفس زخم، رگ حنجر زخم

گوشه ای در ته گودال لب حنجر زخم

آسمان پر شده از سر، سر بر نیزه شده

پیکری روی زمین بی سر و، سر تا سر زخم

مسافر کربلا

99 

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


روی دست تو اگر تقدیر در هم ریخته

حال دنیا را فقط یک تیر در هم ریخته

تیر از شرم گلویی می شود سرخ و سپید

آه رنگ خون و رنگ شیر در هم ریخته

مسافر کربلا

98

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دوباره ضربه ی سیلی نشست بر رویی

به تازیانه کشیدند باز، بازویی

اگر چه هیچ دری وا نشد، ولی آن روز

به جای میخ به نیزه زدند، پهلویی

مسافر کربلا

97

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


نمی‌دانم تو را در ابر دیدم یا کجا دیدم

به هر جایی که رو کردم فقط روی تو را دیدم

تو را در مثنوی، در نی، تو را در‌ های و هو، در هی

تو را در بند بند ناله‌های بی‌صدا دیدم

مسافر کربلا

96

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


به بام بر شده ام از سپیده ی تو بگویم

اذان به وقت گلوی بریده ی تو بگویم

اذان به وقت گلویی که قطعه قطعه غزل شد

غزل غزل شده ام تا قصیده ی تو بگویم

مسافر کربلا

95

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آن کشته که بردند به یغما کفنش را

تیر از پی تیر آمد و پوشاند تنش را

خون از مژه می ریخت به تشییع غریبش

آن نیزه که می برد سر بی بدنش را

مسافر کربلا

94

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


در طواف بدنت هر چه که عریان خوشتر

بال بریان شده و سینه سوزان خوشتر

گر به گودال ملاقات بیاید بوسه

پاره رگ تر شدن و حنجر گریان خوشتر

مسافر کربلا

93

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


مبهوتم از نظاره ی تشت طلای تو

این جا چرا کشیده شده ماجرای تو

تا این که جای بهتر از این جا مکان کنی

دامن گرفته اند یتیمان برای تو

مسافر کربلا

92

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بر نیزه تکیه دادی تنهاتر از همیشه

با چهره خماری زیباتر از همیشه

بذر ترانه بارید از ابر خطبه هایش

اما زمین دل ها صحراتر از همیشه

مسافر کربلا

91

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


این بار بی مقدمه از سر شروع کرد

این روضه خوان پیر از آخر شروع کرد

مقتل گشوده شد همه دیدند روضه را

از جای بوسه های پیمبر شروع کرد

مسافر کربلا

حسین89

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


شگفتا! صوت قرآنت به پا کرده است غوغایی

زهی لب‌های جان‌ بخشت، چه دندان‌های زیبایی

چرا لب هات مانند دو چوب خشک، خشکیده

تو که جاریست از چشمت میان تشت، دریایی؟

مسافر کربلا

حسین88

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


تنهاترین سردار، دیگر لشگرت نیست

تکیه بده بر نیزه ات، پیغمبرت نیست

یک گله گرگ تشنه آماده ست، اما

دیگر اباالفضلت، علیِ اکبرت نیست

مسافر کربلا

حسین87

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


پیشانی و سنگ لب‌ بام است این جا

رقص و کف و تبریک و دشنام است این جا

شهر اسارت، شهر سرهای بریده

روزش چو شب بادا سیه؛ شام است این جا

مسافر کربلا

حسین86

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


اینان که سنگ سوی تو پرتاب می کنند

بی حرمتی به آینه را باب می کنند

در قتلگاه، آن جگر تشنه ی تو را

با مشک های آب خنک، آب می کنند

مسافر کربلا

حسین85

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


جماعتی که به سر نیزه ها نظر دارند

نشسته اند زمین تا که سنگ بردارند

خدا به خیر کند -سنگ های بی احساس-

برای کـودک مـان روی نی خطـر دارند

مسافر کربلا

حسین84

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


لب های تو مگر چه قدر سنگ خورده است

قاری من چقدر صدایت عوض شده

تشریف تو به دست همه سنگ داده است

اوضاع شهر کوفه برایت عوض شده

مسافر کربلا

حسین83

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


سوره ی مستور روی نیزه ها می بینمت

  آیه ی  والطور  روی  نیزه ها می بینمت

 منبر و رحلت چه شد؟ ای زاده ی ختم رسل

 قاری مشهور! روی نیزه ها می بینمت

مسافر کربلا

حسین82

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


خون می رود هنوز ز چشم تر شما

خیمه زده است ماه به گرد سر شما

آن  زخم های شعله  فشان هفت اخترند

یا زخم های جسم علی اکبر شما؟

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


در عشق اقتدا به اویس قرن کنیم

این دیده را ز اشک ، عقیق یمن کنیم

امسال هم تمام پس انداز گریه را

قسمت شده که خرج سیاهی زدن کنیم

مسافر کربلا
دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما