ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
مستِ صهبای توام دل چه خراب است خراب
مستِ خُم علی ام چاره ی من هست شراب
می زند بوسه حسین بر لب سرخ اکبر
مست گردیده پدر از قدح و آن مِی ناب
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
مستِ صهبای توام دل چه خراب است خراب
مستِ خُم علی ام چاره ی من هست شراب
می زند بوسه حسین بر لب سرخ اکبر
مست گردیده پدر از قدح و آن مِی ناب
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
رؤیت روی تو هر لحظه تماشا دارد
و حسین شوق تماشای تو آقا دارد
دیده سیمای پیمبر به رخِ چون ماهت
هر کسی که به جهان دیده ی بینا دارد
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
به دل طبع ترم میل توسل زده است
دل به دیوان دو چشم تو تفأل زده است
ای که باد از نفست راه وزیدن آموخت
فطرس از بال و پرت شوق پریدن آموخت
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
باید که از زمین و زمان دلبری کنی
نامت نهاده اند علی ، سروری کنی
پروانه ی دلم به تمنای شعله ات
بالش گشوده است که خاکستری کنی
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
غزل فریضه ی عشق است و از نوافل نیست
بهشت با غزل مدح تو معادل نیست
به موی تو شب و با روی تو سحر کردم
کسی که دل به تو نسپرده است بیدل نیست
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
من از نگاه تو امشب ستاره می خواهم
دوباره آمده ام چند باره می خواهم
کنار دفتر شعرم نشسته ام با تو
رسیده ام به غزل استعاره می خواهم
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
رُخش سبزه ست و مویش مشکی و لب : قرمز اُخرا
کأنّ المصطفی قد عادَ یولَد مرّةً أخری
یقین روح محمد رفته در جسم علی اکبر
اگر ما می پذیرفتیم مفهوم تناسخ را
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
می ایستم امروز خدا را به تماشا
ای محو شکوه تو خداوند سراپا
ای جان جوان مرد به دامان تو دستم
من نیز جوانم ، ولی افتاده ام از پا
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
بر مقدمت تغزل شیوا ترانه ریخت
شوریده وار صد غزل عاشقانه ریخت
دست نسیم بر سر راه عبورتان
بارانی از شکوفه ی سیب و جوانه ریخت
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
دل حرم می شود سحر ؛ گاهی
که شود صحن دیده تر ؛ گاهی
قطره ی آب در مرور زمان
می کند در حَجَر اثر ؛ گاهی
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
قبل هر چیزی در عالم نور طاها خلق شد
نور او تا شد دو قسمت ، نور مولا خلق شد
آفرینش غرق ظلمت بود و مثل شب سیاه
صبح سر زد آن زمان که نور زهرا خلق شد
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
می آیی و لیلا شده مجنون عطر و بوی تو
دستی به رویت میکشد ، یک دست بر گیسوی تو
نه بر نمی دارد کسی یک لحظه چشم از روی تو
یک چشم زینب بر حسین آن چشم دیگر سوی تو
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
دل که شد خرسند چیز دیگری ست
چهره با لبخند چیز دیگری ست
تا که کام عشق را شیرین کنی
بوسه ای چون قند چیز دیگری ست