ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
تا نفس در سینه دارم یاد زهرا می کنم
خویش را وقف دل ناشاد زهرا میکنم
صاحبش زهراست هر جا که حسینیه بود
پس دل خود را حسین آباد زهرا می کنم
من همیشه بهره ی چندین برابر می برم
هر چه خرج روضه اولاد زهرا می کنم
بی حرم ، حاجت دهد... پس این دل بیمار را
من دخیل پنجره فولاد زهرا می کنم
خواب دیدم ساکن شهر مدینه هستم و
گریه ها بر ناله و فریاد زهرا می کنم
برخلاف اهل یثرب که تماشاچی شدند
در میان شعله ها امداد زهرا میکنم
گریه بر مظلومی شیر خدا ، وقتی که دید
پشت درب خانه گیر افتاده زهرا ، می کنم