خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

 آپارات خیمه
خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

این دشت با اراده ی زینب اداره شـد
در دست جبر اوست همه اختیارها

تاسیس وبلاگ
18 شهریور 1392

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۳۱۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر آیینی» ثبت شده است

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


لحظه های عاشقی پیش تو معنا می شود

قطره با یک گوشه ی چشم تو دریا می شود

از کرامات تو آوردند در تاریخ که

دختر نه ساله ای امّ ابیها می شود

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


گریه گره گشای تو هفتاد و پنج روز

رفتن شده بنای تو هفتاد و پنج روز

روح الامین برای تو روضه می آورد

این خانه شد حرای تو هفتاد و پنج روز

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بخوان دعای فرج را که یار می آید

نسیم رحمت پروردگار می آید

بخوان دعای فرج را که ماه منتظران

چو مهر از افق انتظار می آید

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


گریه ی عاشقان بی اثر نیست

مهدی از حال ما بی خبر نیست

بی تجلاّی خورشید رویش

روشنی در نگاه بشر نیست

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دوبـاره شد وجود من اسیر و مبتلای تو

مثل همیشه این قلم دم زند از وفای تو

عرض ادب به ساحت شما روانه می کند

قافیه های شعر هم خلق شده برای تو !

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


چشم تو کعبه ی همه حاجات حیدر است

گلخنده ات صفای مناجات حیدر است

مادر ، تو گفته ای که فدایی حق شدن

راه رسیدن به ملاقات حیدر است

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

 

بین روضه می شود حس چون حضور فاطمه

بیت الاحزان است هیأت یا که طور فاطمه

ساده و خلوت ولی خیر کثیر عالم است

روضه های خانگی و جمع و جور فاطمه

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آنان که عاشقند و به شیعه ملقبند

از هدیه های خاص خدایی لبالبند

لیلا اگر که سر طلبد سر بیاورند

آماده ی اشاره ی یک دم از آن لبند

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


عالم تمام عرصه ی جولان زینب است

صد جبرئیل گوش به فرمان زینب است 

 هرچه بلا به راه خدا میرسد نکوست

نص صریح آیه ی قرآن زینب است 

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


به نام آنکه به ما داد ، درس ایمان را

همان که زندگی اش زنده کرد انسان را

همان که بر همگان درس عاشقی آموخت

ز دست لیلی و مجنون گرفت میدان را

مسافر کربلا

007

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


السلام ای همه ی جلوه ی مادر زینب

فخر پیغمبری و زینت حیدر زینب

می نویسیم فقط نامِ شما را بانو

سطرِ اول ، سر هر برگه ی دفتر " زینب"

مسافر کربلا

007

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


تو کیستی فروغ چراغ هدایتی 

تـو لنگر سفینه ی نـوح ولایتـی 

ناخوانده درس ، عالمه ی علم عالمی 

مکتب نـرفته ، بـحر وسیع روایتی 

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


عاشق طواف کعبه ی آمال می کند

اخلاص را چکیده ی اعمال می کند

عاشق شراب می چکد از دیده ی ترش

با گریه مست می شود و حال می کند

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


 تقصیر ماست غیبت طولانی شما

بغض گلو گرفته ی پنهانی شما

 بر شوره زار معصیتم گریه می کنی

 جانم فدای دیده ی بارانی شما

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دل مرده ام ز خاک درت زنده می شوم

با مِهر تو  چو  مهر ، فروزنده می شوم

چون در حریم خویش مرا راه می دهی

از جرم خویش و لطف تو شرمنده می شوم

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دست های خالی از ما و عطایش با شما

آمدن تا سفره با ما و سخایش با شما


عاشق و معشوق هر کس کار خود را می کند

شاعری کردن ز ما ، زلف رهایش با شما

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


در گیر و دار قافیه ماندن درست نیست

تنها غزل نوشتن و خواندن درست نیست

باید که عاشقانه بلا را به جان خرید

پای غم نگار نماندن درست نیست

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


امشب دلم به تاب و سرم گرم از تب است

امشب که از نسیم حضوری لبالب است

شمع است و شاهد است و شرابی که بر لب است

شور و شگفتی است و شبی عشق مشرب است

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


صبر را معنا و مفهومی به نام زینب است

احترام عشق هم از احترام زینب است

شهر بی میخانه و ساقی نباشد شهر عشق

نشئگان عشق را مستی ز جام زینب است

مسافر کربلا

009

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آن قدر عاشقیم که املا نمی شود

مستیِ ما که در قلمی جا نمی شود 

زلف مرا به پنجره های ضریح عشق

طوری گره زدند ، دگر وا نمی شود 

مسافر کربلا

008

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


نسیم پرده ی گهواره را تکان می داد

برای عرض ارادت ، خودی نشان می داد

ستاره های درخشان خوشه ی پروین

کنار پنجره مبهوت کودکی شیرین

مسافر کربلا

007

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


خدا به هیبت یک زن فرود می آید

و نسل سینه زنان به وجود می آید

و زن اگر که تویی ما کداممان مردیم ؟

اگر تو اوج زنی ؛ زن شناس می گردیم

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


سرشار از ترانه ی یک رود جاری ام

امروز در نهایت امّیدواری ام

احساس می کنم که به دریا بدل شدم

احساس می کنم که بر این خاک جاری ام

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


قلم به دست گرفتم که با خدا باشم

قلم به دست گرفتم که از شما باشم

قلم به دست گرفتم که از تو بنویسم

و با ثنای تو هم دوش انبیا باشم

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


خوبان روزگار مسلمان زینبند

دیوانه ی حسین و پریشان زینبند

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند

حتما کنیز و پیر غلامان زینبند

مسافر کربلا

009

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


خانه ی مولاست امشب جنّة الاعلای دیگر

فاطمه بگرفته در آغوش خود زهرای دیگر

جلوه گر شد اختری تابنده در ماه جمادی

اختری تابنده نه ، مهر جهان آرای دیگر

مسافر کربلا

008

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


باز هم شهر مدینه شب رؤیایی داشت

یاس حیدر به بَرَش غنچه زیبایی داشت

متولد شده بود آینه ی حجب و حیا

دختری که دم او هیبت مولایی داشت

مسافر کربلا

007

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


گفتم از کوه بگویم قدمم می لرزد

از تو دم می زنم اما قلمم می لرزد

هیبت نام تو یک عمر تکانم داده ست

رسم مردانگی ات راه نشانم داده ست

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


نماز عشق به پا می کنم به نام حسین

به نای سینه نوا می کنم به نام حسین

تو زینبی و همه قاصرند از وصفت

کتاب عشق تو وا می کنم به نام حسین

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


با دست شوق چاک گریبان گرفته ایم 

از فرط شور باده ی طوفان گرفته ایم

در اوج ناز تخت سلیمان گرفته ایم

امشب به دست زلف پریشان گرفته ایم

مسافر کربلا
دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما