ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
از پنجشنبه های دل من عبور کن
یک روز جمعه چشم مرا غرق نور کن
آقای پنجشنبه؛ مرا هم نگاه کن
چشمان خیس و غم زده ام را مرور کن
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
از پنجشنبه های دل من عبور کن
یک روز جمعه چشم مرا غرق نور کن
آقای پنجشنبه؛ مرا هم نگاه کن
چشمان خیس و غم زده ام را مرور کن
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
آن دلبری که بندگی ات را روا نوشت
ما را غلام حلقه به گوش شما نوشت
روز ازل مربی اشراق عاشقی
نام ترا به صفحه ی دلهای ما نوشت
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
السلام علیک یا ساقی
گوشه چشمی، خراب آمده ام
اشک هایم دخیل دامنتان
زائر بارگاه میکده ام
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
می وزد طرفه نسیمی که دم روحانی ست
همه جا جلوۀ یار و همه جا نورانی ست
شب وجد و شب شادی، شب مدحت خوانی ست
هشتمین روز همایون ربیع الثّانی ست
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
دلم گرفته از این جمعه های تکراری
که بی حضورِ تو هر هفته می شود جاری
چقدر جاده وصلت ترک ترک شده است
سحابِ رحمتِ حق کِی دوباره می باری؟
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
دارد خدا هـــوای تو را طور دیگری
از آدمـــی سری،به خـدا طور دیگری
در بین خلق خنده نمـــی رفت از لبت
گریه کــن سحر!، به خفا طور دیگری
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
گاهی غزل بخوانم و گاهی غزل شوم
گاهی به تکه پاره ای از دل بدل شوم
گاهی که صحبت از لب لعل تو می کنم
انگار که تعارف جامی عسل شوم
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
وقتی کنار اسم خودت "لا" گذاشتی
قبلش هزار مرتبه "الّا" گذاشتی
هر چیز را به غیر خودت نفی کرده ای
خود را یکی نمودی و تنها گذاشتی
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
باران گرفت و سقف مدائن نشست کرد
دندانههاى کنگره قصد شکست کرد
نورى به صحن معبد زردشتیان رسید
کآتشکده ز نابى آن نور مست کرد
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
قرار شد که بیایی و از ستاره بگویی
صدای پنجره باشی و از نظاره بگویی
تمام قصهی دردِ هزار و یک شب ما را
- بدون آنکه بخوانی- به یک اشاره بگویی
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
نـام احـد کـه نام خداوند سرمـد است
میمی بر آن اضافه شده، اسم احمد است
آدم کـه گشت توبـه او نـزد حـق قبول
از فیـض«یا حمیدُ بحق محمـد» است