خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

 آپارات خیمه
خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

این دشت با اراده ی زینب اداره شـد
در دست جبر اوست همه اختیارها

تاسیس وبلاگ
18 شهریور 1392

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۱۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «منتقم» ثبت شده است

02

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


 مانند یک ابر بهاری یابن الزهرا

حال و هوای گریه داری یابن الزهرا

این روزها خیلی دلت را غم گرفته

دلخسته از این روزگاری یابن الزهرا

مسافر کربلا

008

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آخر سال است و بی جیره مواجب مانده ایم

باز هم در کار خود از هر جوانب مانده ایم

هر چقدری که صلاح ماست آن را لطف کن

دست خالی در پی لطفی مناسب مانده ایم

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


نظر نما که گرفتاری ام زیاد شده

ز دست تو طلب یاری ام زیاد شده

چقدر واسطه گشتی خدا مرا بخشید

ببخش توبه ی تکراری ام زیاد شده

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بخوان دعای فرج را که یار می آید

نسیم رحمت پروردگار می آید

بخوان دعای فرج را که ماه منتظران

چو مهر از افق انتظار می آید

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


گریه ی عاشقان بی اثر نیست

مهدی از حال ما بی خبر نیست

بی تجلاّی خورشید رویش

روشنی در نگاه بشر نیست

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دل مرده ام ز خاک درت زنده می شوم

با مِهر تو  چو  مهر ، فروزنده می شوم

چون در حریم خویش مرا راه می دهی

از جرم خویش و لطف تو شرمنده می شوم

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


خبری می رسد از راه خبر نزدیک است

آب و آیینه بیارید سحر نزدیک است

طبق آیات و روایات رسیده ای قوم !

جمعه ی آمدن او به نظر نزدیک است

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دست های خالی از ما و عطایش با شما

آمدن تا سفره با ما و سخایش با شما


عاشق و معشوق هر کس کار خود را می کند

شاعری کردن ز ما ، زلف رهایش با شما

مسافر کربلا

009

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


می رسد آنکه به دستش گره ها وا شدنی است

آنکه با آمدنش نـور هویـدا شدنی است

غم مخور ای دل سرگشته سحر نزدیک است

شب ظلمــانی این بادیه فردا شدنی است

مسافر کربلا

008

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


این دل آلوده ام دلبر نمی خواهد مگر؟!

حضرت صاحب زمان نوکر نمی خواهد مگر؟!

بال پرواز مرا سوزاند نارِ معصیت

مرغِ دل تا بامِ دلبر، پر نمی خواهد مگر؟!

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


گل شده پژمرده و گلزار می خواند تو را 

باغبان با ناله های زار می خواند تو را 

در میان انبیا از اولین تا آخرین

بیشتر پیغمبر مختار می خواند تو را 

مسافر کربلا

009

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


در انتظار طلعت صبح وصال تو

دل می‌ طپد به شوق طلوع جمال تو 

با غفلتی که هست همیشه ز سوی ما

اصلاً نکرده‌ایم مراعاتِ حال تو

مسافر کربلا

007

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


حال ما بی تو شبیه است به باران بودن 


می خورد از جهتی هم به بیابان بودن
  

مثل باران ز غم یار فقط باریدن
 

چون بیابان نفس افتاده و بی جان بودن  

مسافر کربلا

008

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بیا که دست زمین را به آسمان بدهی

به جسم مرده ی این روزگار جان بدهی

دوباره جمعه ای آمد که باز بی تو گذشت

بگو ز مأذنه ی کعبه کِی اذان بدهی

مسافر کربلا

009

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


اگر چه تو طبیبی و دوا درست می کنی

کمی برای خیر ما بلا درست می کنی 

از این طرف همیشه بارها خراب می کنم

از آن طرف همیشه بارها درست می کنی 

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


این چنین بر دلم افتاد به امّید خدا 

 غم نخور می رسد امداد به امّید خدا

چه قدَر عقده در این سینه ی ما جمع شده

عقده ها می شود آزاد به امّید خدا

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


گرچه پیش از خواهش سائل عنایت می کند

گوشه چشمی هم کند آقا ، کفایت می کند

این گدا چیزی به غیر از اشک تقدیمش نکرد

شاه امّا باز لطف بی نهایت می کند

مسافر کربلا
دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما