خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

 آپارات خیمه
خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

این دشت با اراده ی زینب اداره شـد
در دست جبر اوست همه اختیارها

تاسیس وبلاگ
18 شهریور 1392

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۶۲ مطلب در بهمن ۱۳۹۳ ثبت شده است

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دردم مداوا میکنی مثل همیشه

عقده ز دل وا میکنی مثل همیشه 

آیینه زیبا می شود با یک نگاهت

دل را تو شیدا میکنی مثل همیشه 

مسافر کربلا

008

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


این دل آلوده ام دلبر نمی خواهد مگر؟!

حضرت صاحب زمان نوکر نمی خواهد مگر؟!

بال پرواز مرا سوزاند نارِ معصیت

مرغِ دل تا بامِ دلبر، پر نمی خواهد مگر؟!

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بی آبرو هستم شدم شرمنده زین رفتار

بدنامی ام دارد فقط خجلت برای یار

دارد فراق کربلایت می کُشد من را

من نوکر خوبی نبودم بهرِ تو انگار

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


گل شده پژمرده و گلزار می خواند تو را 

باغبان با ناله های زار می خواند تو را 

در میان انبیا از اولین تا آخرین

بیشتر پیغمبر مختار می خواند تو را 

مسافر کربلا

017

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


شکر خدا برای شما گریه می کنیم

هر شب برای کرب و بلا گریه می کنیم

شکرانه ی محبت تو اشک دائم است

با هر بهانه ای ، همه جا گریه می کنیم

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


حس این جمله چه زیباست : حسن را عشق است

 نقش بر عرش معلاست حسن را عشق است 

 مادرش فاطمه بی تاب حسین است ولی

 ذکر روی لب زهراست حسن را عشق است 

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دست اگر باشد دخیل کنج دامان بهتر است

از نماز شب توسل بر کریمان بهتر است 

دل ولو کوچک ، به لطف تو بزرگی می کند

یک دهِ آباد از صد شهر ویران بهتر است 

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دامن آلوده و بار گناه آورده ام

گر چه آهی در بساطم نیست ؛ آه آورده ام

هر که بودم هر که هستم با کسی مربوط نیست

بر امام مهربان خود پناه آورده ام

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


روی قبرم بنویسید که خواهر بودم

سال ها منتظر روی برادر بودم

روی قبرم بنویسید جدایی سخت است

این همه راه بیایم ، تو نیایی سخت است

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ابری شده است حال و هوای نگاهتان

بغض غروب می چکد از هر پگاهتان

دلتنگیِ غمی چقدر موج می زند

در اشک های نیمه شبِ گاه گاهتان

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


غمی میان دل خسته ام شرر دارد

دل شکسته ام اینگونه همسفر دارد

کبوتری که نشسته به روی ایوانم

دوباره آمده و از رضا خبر دارد

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دوباره آمده ام تا به من بها بدهی

مرا مریض کنی و مرا شفا بدهی

گره به کار من افتاده اِی کلید بهشت

خدا کند که به من فرصت دعا بدهی

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


نه جسارت نمی کنم اما ، گاه من را خطاب کن بانو

چیزی از دیگران نمی خواهم ، تو مرا انتخاب کن بانو

در کنار تو قطره ام اما ، تو مرا رهسپار دریا کن

در کنار تو ذره ام اما ، تو مرا آفتاب کن بانو

مسافر کربلا

01

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


یا عَظیمَ المَن ! گناه آورده ام

غافر التَوب ! اشتباه آورده ام

لا تُؤدِّبنی ، خودم شرمنده ام

تازه قلبم را به راه آورده ام

مسافر کربلا

015

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دلبر آن است که خون ریزد و تاوان ندهد

یا اگر هم بدهد خون عزیزان ندهد

ای که در کشتن ما هیچ مدارا نکنی

بکش امروز که جز تیغ تو فرمان ندهد

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بى خانه زیر سایه ی دیوار خوش ترست

دیوانه بین کوچه و بازار خوش ترست

از هر چه بگذرم سخن یار خوش ترست

یعنى کلام حیدر کرار خوش ترست:

من عاشق محمدم و جار می زنم

مسافر کربلا

012

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آنقدر آمدند و گرفتارتان شدند

خاک شما شدند و هوادارتان شدند 

زیباترین اهالی دنیای عشق هم

یوسف شدند و گرمی بازارتان شدند 

مسافر کربلا

011

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دنیای با حضور تو زیباست واقعا

قطره کنار چشم تو دریاست واقعا

شاعر به عشق روی شما خط خطی کند!

اینجا قلم به شوق تو برپاست واقعا

مسافر کربلا

009

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

 

 السلام علیک یا ساقی

 گوشه چشمی ، خراب آمده ام

 اشک هایم دخیل دامن تان

 زائر بارگاه میکده ام

مسافر کربلا

008

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


عقل مجنون شود از این همه لیلایی تو

من و از دور تماشای تماشایی تو

از قدم های تو روشن شده این قلب سیاه

نیست حتی خود خورشید به زهرایی تو

مسافر کربلا

007

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


پَرِ شکسته به بالا نمی رسد هرگز

تلاش می کند اما نمی رسد هرگز

کبوتری که هوایی نشد در این وادی

به آسمان تمنا نمی رسد هرگز

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ساقی بیاورید که بزمی به پا کنیم

ساغر بیاورید که قدری صفا کنیم

مطرب بیاورید که تا خط خویش را

از خط  پیروان طریقت جدا کنیم

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ای حضرت معشوق ای لیلاترینم

من از همه پروانه ها شیدا ترینم

سنگ ملامت خورده ی عشق تو هستم

یعنی میان عاشقان رسواترینم

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


سیرتش نه درحقیقت صورت دنیایی اش

ماه را شرمنده ی خود می کند زیبایی اش

می چکد نهج البلاغه از لب پایینی اش

می چکد آیات قرآن از لب بالایی اش

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


به احترام چشم هایت با دو پیمانه

سر می زنم هر روز میخانه به میخانه 

کافر نخوانیدم مسلمان همین دینم

من می روم مسجد ولى از راه بتخانه 

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


در میان جمعم اما باز غربت می کشم

جرم من این است که بار محبت می کشم

من همین در کنج عزلت آخرش می بینمت

دودمان هجر را بعدش به عزلت می کشم

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


تیزی شمشیر هم تسلیم ابرو می شود

شیر هم در پای چشمان تو آهو می شود 

نیست فرقی بین ربّ و عبدِ عین رب شده

گاه ذکرم یا رضا و گاه یا هو می شود

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دل که با دلبر نباشد چشم تر بی فایده است

دیدگان خواب را شوق سحر بی فایده است

از فراق آزرده ای فکر راه چاره باش

بی عمل هِی صحبت از خون جگر بی فایده است

مسافر کربلا

014

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آخر ، عشـق تو مرا اهل سحــر خواهد کرد

چشم خشکیده ام از مهر تو تر خواهد کرد

بنده ی خوب شدن بسته به یک غمزه ی توست

گوشه چشمت دل ما زیر و زبر خواهد کرد

مسافر کربلا
دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما