خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

 آپارات خیمه
خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

این دشت با اراده ی زینب اداره شـد
در دست جبر اوست همه اختیارها

تاسیس وبلاگ
18 شهریور 1392

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۶۷ مطلب با موضوع «اهل بیت علیهم السلام :: امام رضا علیه السلام» ثبت شده است

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آمدم ای شاه پناهم بده 

خط امانی ز گناهم بده

ای حرمت ملجأ درماندگان 

 دور مران از در و راهم بده

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دوش دیدم از لبت پیمانه حاجت می گرفت

از شراب کهنه ات میخانه حاجت می گرفت

عاشقی در گریه می زد حرف هایش را به تو

سرخوشی با نعره ی مستانه حاجت می گرفت

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


لب اگر خورد به پیمانه بها می گیرد

سنگ با دست شما حکم طلا می گیرد

شاهد واقعه سلمانی نیشابور است

هرکسی خواست بداند که کجا می گیرد

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


گریه ام در حرم از روی پریشانی نیست

که پریشانی از آداب مسلمانی نیست

در طوافند چنان موج کبوترهایت

که در این سلسله انگار پریشانی نیست

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

با همین اشک سحر کار تکلم می شود

با وجود چشمه کِی حرف از تیمم می شود ؟

چشم های نیمه بازم را به لطف خود ببخش

اشکِ بیش از حد دلیل این تورم می شود

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دست اگر باشد دخیل کنج دامان بهتر است

از نماز شب توسل بر کریمان بهتر است 

دل ولو کوچک ، به لطف تو بزرگی می کند

یک دهِ آباد از صد شهر ویران بهتر است 

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دامن آلوده و بار گناه آورده ام

گر چه آهی در بساطم نیست ؛ آه آورده ام

هر که بودم هر که هستم با کسی مربوط نیست

بر امام مهربان خود پناه آورده ام

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


تیزی شمشیر هم تسلیم ابرو می شود

شیر هم در پای چشمان تو آهو می شود 

نیست فرقی بین ربّ و عبدِ عین رب شده

گاه ذکرم یا رضا و گاه یا هو می شود

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آسمان است و خسوف قمرش معلوم است

غربت بی حد او از سفرش معلوم است

کوله بار سفر آخرتش را بسته

از مناجات و نماز سحرش معلوم است

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


 در حریم نور جای مشعل و فانوس نیست 

هیچ کس از لطف تو در این حرم مأیوس نیست

شکرِ حق با شیر مادر مهرتان در دل نشست 

واقعا بیچاره هرکس با شما مأنوس نیست

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


غزل ناب تو بیچاره کند دیوان را

جذبه ی عشق تو دیوانه کند انسان را

طرز رفتار تو شد ارثیه خدّامت

که کند سرمه ی چشمان ، قدم مهمان را

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


از داغ زهر پیکرم آتش گرفته است

گویی تمام بسترم آتش گرفته است

تر می کند لبان مرا کودکم ولی

از تشنگی ، لب ترم آتش گرفته است

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


خورشید سر زد از سحرت أیها الغریب

از سمت چشم های ترت أیها الغریب

تو ابر رحمتی که به هر گوشه سر زدی

باران گرفت دور و برت أیها الغریب

مسافر کربلا

014

جهت دریافت کامل مراسم " شب شانزدهم صفر هیات ریحانه الحسین " به ادامه ی مطلب مراجعه نمایید 


مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دوباره تشنه ی جام وصال آمده ام

به کیل خالی و دست سؤال آمده ام

شمیم وصل تو هیهات از سرم برود

خمار رایحه ی لا یزال آمده ام

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بهر حاجات اگر دست دعا برخیزد

دلبری هست به هر حال به پا برخیزد 

لطف آقای خراسان ز همه بیشتر است

هر زمان از دلِ پُر درد صدا برخیزد 

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


از آسمان شبت یک ستاره می خواهم

برای درد دلم راه چاره می خواهم

میان خمره ی چشمت شراب نوشیدم

از آن شراب نداری؟... دوباره می خواهم

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


هر چند که در شهر تو بازار زیاد است

باید برسم زود... خریدار زیاد است

من در به درِ پنجره فولادم و دیریست

بین من و آن پنجره دیوار زیاد است

مسافر کربلا

1

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ﺩﺭ ﮔـﺮﯾـﻪ ﺧﺮﯾـﺪﺍﺭ ﺗـﺒـﺴـﻢ ﺷـﺪﻡ ﺍﺯ ﻋﻤﺪ

ﺍﻧﮕﺸﺖ ﻧﻤﺎﯼ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﺪﻡ ﺍﺯ ﻋﻤﺪ

ﻓﺘﻮﺍﯼ ﺷﯿﻮﺥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺑﺎﺩﻩ ﺣﺮﺍﻡ ﺍﺳﺖ

ﺑﺪﻣﺴﺖ ﺗـﺮﯾـﻦ ﻣﺸﺘـﺮﯼ ﺧﻢ ﺷﺪﻡ ﺍﺯ ﻋﻤﺪ

مسافر کربلا

3

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ساکت و بی صدا زمین خوردن

زپر پا یک عبا، زمین خوردن

بی تعادل شدن شکسته شدن

وسط کوچه ها زمین خوردن

مسافر کربلا

 2

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


خورشید سر زد از سحرت أیها الغریب

از سمت چشم های ترت أیها الغریب

تو ابر رحمتی که به هر گوشه سر زدی

باران گرفت دور و برت أیها الغریب

مسافر کربلا

1

ادامه ی شعر در ادامه ی مطالب


بر آه آهِ من جگر سخت خاره سوخت

بر وای وای من دل سنگ ستاره سوخت

همچمون کبوتران ز عطش بال می زنم

لب تشنه ام ،دلم ،جگر پاره پاره سوخت

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


من بی دل آمدم که تو دلدار من شوی

غمدیده آمدم که تو غمخوار من شوی 

شادم که در حریم تو افتاده بار من

آیا شود ز لطف خریدار من شوی

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


مرید و زائرت از هر نژاد است

خودش روز است و با شب در تضاد است

مگر شمس جمال تو که این دل

به این خورشیدها بی اعتماد است

مسافر کربلا

01

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


چشم مرا پیاله ی خون جگر کنید

هر وقت تر نبود به اجبار تر کنید

من کمتر از گدای شب جمعه نیستم

خانه به خانه دست مرا در به در کنید

مسافر کربلا
دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما