ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
این روزها که دیدنتان کیمیا شده
این خانه بی نگاه تو دار العزا شده
باور نمی کنم چقدر آب رفته ای
حتی برای ناله لبت بی صدا شده
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
از سینه دگر آه شرر بار نکش
برخیز ولی منت دیوار نکش
من شانه نخواستم به جان بابا
از دست شکسته این قدر کار نکش
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
ای روح آفتاب چرا پا نمی شوی
بانوی بوتراب چرا پا نمی شوی
پهلوی من هم از خبر رفتنت شکست
رکنم شده خراب چرا پا نمی شوی