خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

 آپارات خیمه
خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

این دشت با اراده ی زینب اداره شـد
در دست جبر اوست همه اختیارها

تاسیس وبلاگ
18 شهریور 1392

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۲۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام حسین» ثبت شده است

022

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


سنگ فیروزه ز نیشابور باشد بهتر است

با تو این ویرانِ دل ، معمور باشد بهتر است

حرفتان نور است و جایش در میان سینه است

هرچه این دل ، بیشتر پر نور باشد بهتر است

مسافر کربلا

013

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


در تمام عمر با چشمان تر گفتم حسین

در غمت با گریه ی شام سحر گفتم حسین

دامنی لبریز گل در دامن خود یافتم

تا که با یاد غمت با چشم تر گفتم حسین

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


جز بر آن تیغ دو ابروی تو سر نفروشم

غرقه ی درد ، ولی زخم جگر نفروشم

زندگی بی نمک روضه ی تو شیرین نیست

نمک شور تو بر کوه شکر نفروشم 

مسافر کربلا

015

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دلبر آن است که خون ریزد و تاوان ندهد

یا اگر هم بدهد خون عزیزان ندهد

ای که در کشتن ما هیچ مدارا نکنی

بکش امروز که جز تیغ تو فرمان ندهد

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


در میان جمعم اما باز غربت می کشم

جرم من این است که بار محبت می کشم

من همین در کنج عزلت آخرش می بینمت

دودمان هجر را بعدش به عزلت می کشم

مسافر کربلا

009

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب 


سفره ی هرکس که با عشق تو دمخور می شود

دائما از لطف زهرا مادرت پُر می شود

گوشه چشمت ناصبی را کرد مجنون الحسین

سنگ از خیمه نشینی شما دُر می شود

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ما بعد از آن که بر غم تو مبتلا شدیم

بــا راه بندگـی خـدا آشــنا شدیم

هرکس وسیله داشت برای هدایتش

ما با نســیم روضـه ی تو با خــدا شدیم

مسافر کربلا

014

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بهترین فیض را به من دادند

به سوالم جواب لن دادند

عاشقان وصال تو اول

به مکافاتِ عشق تن دادند 

مسافر کربلا

022

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


از دهِ آباد ما ویرانه می ماند به جا

آخرش از نام ما افسانه می ماند به جا

آن قدرها آمدند و آن قدرها می روند

سال هاى سال این میخانه می ماند به جا 

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد

نسیم یک سبد آیینه در بغل دارد

خوشا به حال خیالی که در حرم مانده

و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد

مسافر کربلا

018

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


عکس زیبای نگارم شبی از قاب افتاد

و همان دم دل من از تب و از تاب افتاد 

خون او تا به زمین ریخت ، معطر شد دشت

اعتبار ختن و نافه و عناب افتاد 

مسافر کربلا

013

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


نخستین کس که در مدح تو شعری گفت آدم بود

شروع عشق و آغاز غزل شاید همان دم بود 

نخستین اتفاق تلخ‌تر از تلخ در تاریخ که

پشت عرش را خم کرد یک ظهر محرّم بود

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


هستی بدون گوهر مهرت بها نداشت

دیگر چه داشت حضرت حق ، گر تو را نداشت ؟

گلخانه بود اگر همه عالم بدون تو

ویرانه بود بی گل رویت ، صفا نداشت

مسافر کربلا

015

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


غم تا غم یار است از غم خیر دیدیم 

از گریه و از آه و ماتم خیر دیدیم 

هر وقت دم دادیم تو بر ما دمیدی 

مابین دم دادن دمادم خیر دیدیم 

مسافر کربلا

010

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ای تشنه که افتاده ای از مرکب عالی 

افتادی و شد خاک ز شانت متعالی 

ای کوه، عقیق است روان از جلواتت

یا خون شریفت زده بیرون ز زلالی 

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


حدیث عشق تو دیوانه کرده عالم را 

به خون نشانده دل دودمان عالم را

غم تو موهبت کبریاست در دل من

نمی دهم به سرور بهشت این غم را

مسافر کربلا

019

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آخر عشـق تو مرا اهل سحــر خواهد کرد 

چشم خشکیده ام از مهر تو تر خواهد کرد 

بنده ی خوب شدن بسته به یک غمزه ی توست 

گوشه چشمت دل ما زیر و زبر خواهد کرد

مسافر کربلا

015

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بس که اعجاز ز چشمان تو ظاهر شده است

نام تو زینت محراب و منابر شده است

غم نهفته شده در واژه ی جانسوز "حسین"

آه از نام شریفت متبادر شده است 

مسافر کربلا

011

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


زیبایی ایام جمال حسنین است

دشمن خجل از جاه و جلال حسنین است

فرمود که سرخیل جوانان بهشت اند

این ذکر دل انگیز مدال حسنین است

مسافر کربلا

007

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


عالم محرم است سلامٌ علی الحسین

این ذکر عالم است سلامٌ علی الحسین

این جمله واجب است بگوییم و بشنویم

هرجا که پرچم است سلامٌ علی الحسین

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


در طریقت زحمت بسیارها باید کشید

تا تقرب منت جام بلا باید کشید

یار ما بد نیست از ما یک ملاقاتی کند

گه کریمان را به بالین گدا باید کشید

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بهشت حضرت پروردگار بسته نشو

مسیر کرب و بلای نگار بسته نشو

تمام هستی عالم ، حسین و کرب و بلاست

تمام هستی و دار و ندار بسته نشو

مسافر کربلا
دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما