ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
باز امشب بیقرار حضرت دلبر شدم
تشنه ی جام شرابِ ساقی کوثر شدم
یا علی گفتم صد و ده مرتبه ، دل تا نجف
پر کشید و بعد از آن هم زائر حیدر شدم
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
شانه می زد تا به گیسوی علی ، بنت اسد
می شنید از هر سرِ مو : قل هو الله احد
مست شد از عطر جاری در هوای خانه اش
به چه عطری ! خوش به حال شانه و دندانه اش
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
عالم فدای خاک درت یا ابوتراب
هستم اسیر و در به درت یا ابوتراب
امشب ملائکه همگی صف کشیده اند
بهر طواف دور سرت یا ابوتراب
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
قبل از سخن و هر عملی سینه دریده
حتی خود حق بهر علی سینه دریده
سر را نشکسته است ولی سینه دریده
امروز اگر ربّ جلی سینه دریده
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
یا علی گفتم جنونم باز هم بسیار شد
نقطه بودم حب حیدر دور من پرگار شد
معصیت کردم ولی هر بار دستم را گرفت
اولش ستار شد ، بعدش خودش غفار شد
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
من که دائم پای خود دل را به دریا می زنم
پیش تو پایش بیفتد قید خود را می زنم
کعبه ای در سینه ام دارم که زایشگاه توست
از شکاف کعبه گاهی پرده بالا می زنم
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
کبوتر دل من بی قرار می چرخد
به دور گنبد آن شهریار می چرخد
کسی کنار من انگار یا علی دَم داد
دوباره روی لبم نام یار می چرخد
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
از همان روزی که زلف یار را کج ساختند
ذوالفقار این تیغ معنادار را کج ساختند
زلف یار در حجاب و ذوالفقار در نیام
علتی دارد که این آثار را کج ساختند
ادامه ی شعر در ادامه ی مظلب
لطف تو دائم است از خوانت
فیض همراه باد می آید
بر لبان نسیم نامت با
لفظ خیرالعباد می آید
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
ما را هر آنچه حضرت استاد یاد داد
یک گوشه چشم کودک سلطان به باد داد
جایی برای عرضه ی حاجت نداشتیم
ما را پناه گوشه ی باب الجواد داد
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
با حضورت ستاره ها گفتند
نور در خانه ی امام رضاست
کهکشان ها شبیه تسبیحی
دستِ دُردانه ی امام رضاست
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
شور میان مثنوی و مستزادها
مضمون ناب دفتر شعر فواد ها
در مکتب تو شاعر أمی قبول نیست ؟؟
دل بسته اند بر قلمت بی سواد ها
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
غصه ها را که می برم از یاد
می شود خانه ی دلم آباد
واژه در واژه میزنم فریاد
شب میلاد او مبارک باد
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
همین که حاصل یک عمر لبخند رضا هستی
محمد هم که باشی باز دلبند رضا هستی
میان بهترین هایی چه تفضیلی از این برتر
که بابای علی هستی و فرزند رضا هستی
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
امشب برای عرض ارادت به محضرت
زانو زدم به رسم ادب در برابرت
جاری شده ست مدحیه ات بر زبان من
مستم دوباره از نفحات معطرت
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
نوشت اول شعرش به نام حضرت عشق
و باز می کند امشب زبان به مدحت عشق
کسی که شعر خودش را نگفته میداند
که هست از برکات وجود و رحمت عشق
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
عشق گاهی در جدایی گاه در پیوندهاست
عشق گاهی لذت اشکی پس از لبخندهاست
عشق گاهی یک اجابت نزد حاجتمندهاست
عشق گاهی بین باباها و تک فرزندهاست
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
هر کس که تاج مهر تو بر سر ندارد
از سجده ی گمراهیش سر بر ندارد
سرمایه ی عشق شما راه نجات است
بیچاره هر کس عشق تو در سر ندارد
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
امشب شب گدایی و عرض ارادت است
باب المراد آمده و وقت حاجت است
امشب دوباره خنده به لب های مرتضی است
وقت نزول آیه ی ناب امامت است
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
چشمه ی عشق که جوشید خدا لب تر کرد
بانی خلق جهان را نفس کوثر کرد
هر چه جوشید علی بود ؛ علی بود و خدا
نمک سفره ی این طائفه را حیدر کرد