خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

 آپارات خیمه
خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

این دشت با اراده ی زینب اداره شـد
در دست جبر اوست همه اختیارها

تاسیس وبلاگ
18 شهریور 1392

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۶۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر ناب» ثبت شده است

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


در آسمان چشم تو رأفت گذاشتند

آثاری از طلوع محبت گذاشتند

با خلقت تو ای همه ی آبروی خلق

منّت سر اهالی خلقت گذاشتند

مسافر کربلا

007

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


حال ما بی تو شبیه است به باران بودن 


می خورد از جهتی هم به بیابان بودن
  

مثل باران ز غم یار فقط باریدن
 

چون بیابان نفس افتاده و بی جان بودن  

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


از خدا آمده ام تا به خدا برگردم

پس چرا از سفر کرب و بلا برگردم؟

می روم پشت سرم آب مریز ای مادر

وطن مادری آنجاست ، چرا برگردم؟

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


 در حریم نور جای مشعل و فانوس نیست 

هیچ کس از لطف تو در این حرم مأیوس نیست

شکرِ حق با شیر مادر مهرتان در دل نشست 

واقعا بیچاره هرکس با شما مأنوس نیست

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


غزل ناب تو بیچاره کند دیوان را

جذبه ی عشق تو دیوانه کند انسان را

طرز رفتار تو شد ارثیه خدّامت

که کند سرمه ی چشمان ، قدم مهمان را

مسافر کربلا

014

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بهترین فیض را به من دادند

به سوالم جواب لن دادند

عاشقان وصال تو اول

به مکافاتِ عشق تن دادند 

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


نازنین یار ! مرا باز ندیدی ! باشد!

به گمانم که دل از من تو بریدی ! باشد!

بود همواره امیدم که مرا می خواهی

من همانم که نشستم به امیدی ، باشد!

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


عشقت مرا دوباره از این جاده می‌برد

سخت است راه عشق ولی ساده می‌برد

پای پیاده آمدم و شوق وصل تو

من را اگر چه از نفس افتاده ، می‌برد

مسافر کربلا

022

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


از دهِ آباد ما ویرانه می ماند به جا

آخرش از نام ما افسانه می ماند به جا

آن قدرها آمدند و آن قدرها می روند

سال هاى سال این میخانه می ماند به جا 

مسافر کربلا

008

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


هر که باشد در دلش حال و هوایت بیشتر

گریه خواهد کرد بین روضه هایت بیشتر

گرچه عمری سائل لطف و مرامت مانده ام

می شوم شب های جمعه من گدایت بیشتر

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد

نسیم یک سبد آیینه در بغل دارد

خوشا به حال خیالی که در حرم مانده

و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد

مسافر کربلا

020

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


 من که در پیچ و خم جاده ی دنیا ماندم

دردم این است چرا این همه تنها ماندم؟!

یک نفر نیست به داد منِ تنها برسد؟

در پی «راه بلد» در دل صحرا ماندم

مسافر کربلا

01

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


خواهان تو هر قدر هنر داشته باشد

اول قدم آن است جگر داشته باشد

جز گریه ی طفلانه ز من هیچ نیاید

دیوانه محال است خطر داشته باشد

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


اول شعر که یا رب بشود خوب تر است

عشق بازی به دل شب بشود خوب تر است

هر کسی در پی وصل است بگویید به او:

با توسل که مقرّب بشود خوب تر است

مسافر کربلا

015

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


غم تا غم یار است از غم خیر دیدیم 

از گریه و از آه و ماتم خیر دیدیم 

هر وقت دم دادیم تو بر ما دمیدی 

مابین دم دادن دمادم خیر دیدیم 

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دوباره تشنه ی جام وصال آمده ام

به کیل خالی و دست سؤال آمده ام

شمیم وصل تو هیهات از سرم برود

خمار رایحه ی لا یزال آمده ام

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


عاشق شدم دوباره سرم را بیاورید

بار گران در به درم را بیاورید

اصلاً سیاه شد که ز داغش شود سفید

ای قوم روضه خوان ، جگرم را بیاورید

مسافر کربلا

014

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


این روزها پر از تب مولا کجایی ام

اما هنوز کوفه ای از بی وفایی ام

ای زخمی از دورویی من! دوست دارمت

در گیر و دار تیرگی و روشنایی ام

مسافر کربلا

010

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ای تشنه که افتاده ای از مرکب عالی 

افتادی و شد خاک ز شانت متعالی 

ای کوه، عقیق است روان از جلواتت

یا خون شریفت زده بیرون ز زلالی 

مسافر کربلا

002
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

چون زل زدن آخر شیری به شکارش
در بین دو ابرو گِره ای خورده به کارش
آن تیر که رفته ست گره را بگشاید
خود نیز گره خورده به چشمان خمارش 
مسافر کربلا

012

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بازار اگرچه پر شده از سم فروش ها

اما دلم خوش است به مریم فروش ها

شاد از خریدن غم عشقم ولی دریغ

غمگینم از تجارت ماتم فروش ها

مسافر کربلا

018

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


مشکلاتم با توسل کردن آسان می شود 

دردهایم غالبا در روضه درمان می شود 

ابر چشمانم فقط بهر شما باریده است

شکر ، در ماه عزا باران دو چندان می شود

مسافر کربلا

015

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بس که اعجاز ز چشمان تو ظاهر شده است

نام تو زینت محراب و منابر شده است

غم نهفته شده در واژه ی جانسوز "حسین"

آه از نام شریفت متبادر شده است 

مسافر کربلا

013

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


چون تو هستی به کنارم گله ای نیست هنوز

با تو چون من ، که دلِ یکدله ای نیست هنوز

 لحظه ای از تو اگر دور شوم می میرم

شُکر ، بینِ من و تو فاصله ای نیست هنوز

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


چُنانچه بهر مریضان طبیب دلچسب است

برای سائلتان عطر سیب دلچسب است

اگر چه ناله زنم از فراق کرب و بلا

ولی به یاد تو صبر و شکیب دلچسب است

مسافر کربلا

009

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


گیرم هزار کعبه خدا خلق می نمود

چنگی به دل نمی زد اگر مرتضی نبود

ما را نوشته اند گدایان مرتضی

بر روی سینه حک شده این لوح یاد بود

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بال کسی به اوج هوایت نمی رسد

حتی ملک به گرد دعایت نمی رسد 

دسـتان آسمان به بلنـدای آسمان

بر خاک ریشه های عبایت نمی رسد 

مسافر کربلا

009

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


توبه از جرم و خطا ، حال سحر می خواهد

خلوت نیمه ی شب ، اشک بصر می خواهد

وادی طور همین هیئت هر هفته ی ماست

دیدن نور خدا اهل نظر می خواهد

مسافر کربلا

009

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


حاجتی دارم روا کن التماست میکنم

زحمتی دارم دعا کن التماست میکنم

می روی سوی منا همراه از ما بهتران 

نام من را هم صدا کن التماست میکنم

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آقا سلام ! سوز و نوایی به ما بده

هر صبح و شام حال بکایی به ما بده

دل تنگ دیدن تو شدیم ایّها الغریب!

آغوش خویش وا کن و جایی به ما بده

مسافر کربلا
دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما