ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
حس خوبی ست که امشب به زبان آمده است
در تن عاطفه ام، باز توان آمده است
به چه فرخنده شبی و چه مبارک سحری
که در آن عطر خوش خوش نفسان آمده است
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
خبری نیست اگر معجزه ای بر پا شد
خبری نیست اگر سینه ی دریا وا شد
خبری نیست که دریا ، صدف موسی شد
خبر آن است که گفتند علی بابا شد
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
گفتم غزلی در خور نامت بنویسم
اندازه ی وسعم ز مقامت بنویسم
ای محشر امروز چه تشبیه بیارم
از قد تو فردای قیامت بنویسم
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
کریم های دو عالم به نام زاده شدند
زبانزد همه ی خاص و عام زاده شدند
اگر که ظرف نباشد توقع مِی نیست
شراب ها همه از فیض جام زاده شدند
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
عطا کردی خطا کردم ، خطا کردم عطا کردی
وفا کردی جفا کردم ، جفا کـردم وفا کردی
تو بیشرمی ز من دیدی و بر رویم نیاوردی
ز عبد بیحیای خود حیا کـردی حیا کردی
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
مانند نور آمدی و لا مکان شدی
پرواز آسمانی هفت آسمان شدی
با جلوه های نوری بالانشین خود
خورشید صبح و ظهر و غروب اذان شدی