ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
اینجا بساط غم فراهم می شود گاهی
حال جنون با گریه توام می شود گاهی
اعجاز یا لطف شما سرشار می گردد
چشمان من از اشک زمزم می شود گاهی
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
اینجا بساط غم فراهم می شود گاهی
حال جنون با گریه توام می شود گاهی
اعجاز یا لطف شما سرشار می گردد
چشمان من از اشک زمزم می شود گاهی
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
از روز عهد ، روز ازل نه ، قدیم تر
نشنیده ایم از تو کسی را کریم تر
اول تو با خدا به سخن لب گشوده ای
موسی کلیم بوده ولی تو کلیم تر
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
یک جهان روضه و یک ماه محرم داری
آه ، آقای غریبم ، چقدر غم داری
تا ابد هم که بخوانند همه مرثیه ات
باز هم روضه ی ناخوانده به عالم داری
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
به سینه مرهم زخم عزاست سینه زنی
تسلی دل خون خداست سینه زنی
سلاح اشک به کف سینه را سپر سازیم
که جوشن دل بی دست و پاست سینه زنی
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
ساربان غریب می خواهی این همه مست را کجا ببری ؟
تشنه آورده ای که آب دهی ، یا به سرچشمه ی بقا ببری ؟
کعبه ی هاج و واج را دیروز ، در معمای خود رها کردی
یک قبیله ذبیح آوردی غرق خون تا دل از مِنا ببری
ادامه ی شع در ادامه ی مطلب
جنجال بود و ...
لب تشنه ای در گوشه ی گودال بود و ...
گودال بود و ...
از نیزه و شمشیر مالامال بود و ...
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
یاور نداشتی
عباس و قاسم و علی اکبر نداشتی
دور خودت به جز
انبوه غم ، سیاهی لشکر نداشتی
هل من معین تو
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
آن چنان که بارش باران نم نم دیدنی است
چشم خیس گریه کن های شما هم دیدنی است
هم نزول حضرت جبریل سوی روضه ها
هم گدایی کردن امثال حاتم دیدنی است
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
ما گره خورده به گیسوی حسینیم فقط
در کمند خم ابروی حسینیم فقط
هر که با هر چه که مست است خودش می داند
ما که مست رخ دلجوی حسینیم فقط
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
غصه و غم خلق شد کل جهان را غم گرفت
از غم تو قلب مخلوقات در عالم گرفت
قبل خلقت روضه خواند و در گل آدم دمید
پس خدا اول برای روضه ی تو دم گرفت
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
از غم هجر کنم ترک جماعت گاهی
می زند بر دل من شور محبت گاهی
شب جمعه شد و یاد حرمت افتادم
می چشم از غم هجران تو تربت گاهی
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
عاشقانت می فروشند عیش را ، غم میخرند
دل به پاى روضه می ریزند ماتم میخرند
باز هم شیر حلال مادران تاثیر کرد
بچه ها دارند از بازار پرچم میخرند
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
برگ سبز درخت یاسینیم
دست پرورده های آمینیم
وقف این آسمان شش گوشه
وقف این بارگاه دیرینیم
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
خودم را از اول ، دوباره کشیدم
نشستم برایت ستاره کشیدم
کمی گریه کردم و پایین چشمم
نشستم دو تا راه چاره کشیدم
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
از محرّم ، حرمی دور و برِ ماه کشید
از دو چشم من و تو تا حرمش راه کشید
در کویر من و تو روضه گرفت و آنگاه
آب شیرین حیات از دل این چاه کشید
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
هیئت " بهشت خانه " ی سر سبز ایل ماست
که در کنار زمزمه ی رود نیل ماست
اینجا دل شکسته حرم دارد و حسین
اینجا کبوترِ دل ما جبرییل ماست
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
رنگ عالم شد سیاه
در جهان عاطفه پیراهن غم شد سیاه
تکیه تکیه یا حسین
در غمت پیراهن این شهر کم کم شد سیاه
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
باز ده شب می شوم بارانی از غم های تو
باز اشک گریه کن ها پای ماتم های تو
این دهه در خانه اش مهمان زهرا می شویم
مادرت بانی ست پایان محرم های تو
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
فرقی ندارد که جهنم یا بهشت است
هر جا که می گویم حسین ؛ آنجا بهشت است
هر روز از این روضه به آن روضه دویده
حق دارد آن که گفته این دنیا بهشت است
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
هر کس که در این روزها باران ندارد
روز قیامت چهره ای خندان ندارد
هر کس به خاک کربلا سجده نکرده
گل هم که باشد ریشه در گلدان ندارد
داغی که ز عشق تو مقدّر شده باشد
تأثیر کند گرچه که محشر شده باشد
در خون ضعیفان مدوان تیغ که دارند
آهی که به شمشیر برابر شده باشد
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
گر کربلا نبود ، زمین عزتی نداشت
دیر و کنشت و صومعه هم ، حرمتی نداشت
روزی که آدم از غم ارباب گریه کرد
دیگر به باغ های جنان رغبتی نداشت
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
این قافله هر چه شتابش بیشتر شد
دلشوره های آفتابش بیشتر شد
جای تمام نخل ها لشگر درآمد
با هر قدم یعنی سرابش بیشتر شد
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
هر دیده ای که دیده ی گریان نمی شود
هر سینه ای که سینه ی سوزان نمی شود
هر گریه ای که گریه ی چشم انتظار نیست
هر ناله ای که ناله ی هجران نمی شود
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
دستم عجیب بوی خدا را گرفته است
چون گوشه ی عبای شما را گرفته است
هر لحظه صورتی ز خدا را در آمدید
وجه خدا زمین و سما را گرفته است
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
می کشد به قتلگاه این همه شتاب هات
کاروان رفته را حجم پیچ و تاب هات
کاروان رفته را فرصت حجاز نیست
کربلا خزیده در شور انقلاب هات