ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
خاموش ، بشنوید طنین نوای عشق
گویا ز بام عرش رسیده صدای عشق
در ازدحام نور کسی جلوه کرده که
سر داده جن و انس و ملائک به پای عشق
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
خاموش ، بشنوید طنین نوای عشق
گویا ز بام عرش رسیده صدای عشق
در ازدحام نور کسی جلوه کرده که
سر داده جن و انس و ملائک به پای عشق
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
به هر طرف نگری جلوه ی جمال خداست
ادب کنید که میلاد سید الشهداست
گرفته ختم رسل روی دست ، آینه ای
که در صحیفه ی او صورت خدا پیداست
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
چشم تو انگیزه ی طغیان صد دریا غزل
نذر یک نیمه نگاهت شور یک دنیا غزل
رو به ما دیوانگان دیوان لیلی باز شد
مو غزل ابرو غزل آن صورت زیبا غزل
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
با قلب بشر مونس و دمساز حسین است
در خلوت دل ، محرم و هم راز حسین است
زهرا و علی ، هر دو چو دریای گوهر بار
خلقت ، صدف است و گهر راز حسین است
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
امشب شب تبسم و اشک پیمبر است
بی شبهه از هزار شب قدر بهتر است
جان محمّد است در آغوش مرتضی
یا روی دست فاطمه قرآن دیگر است
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
ما شیعه زاده ایم و هوادار حیدریم
تا آخرین نفَس همگی یار حیدریم
عمّار یاسر ، اَصبغ و سلمان و مالکیم
حُجر و کمیل و میثم تمّار حیدریم
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
ای که در مقدم تو باد صبا گُل ریزد
پیک شادی به نثارت همه جا گُل ریزد
شب میلاد تو عالم اگر عطر آگین است
جبرئیل از در و از بام و هوا گُل ریزد
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
روز ازل که نقشه ی عالم درست شد
با اذن مادرت گِل آدم درست شد
نامت نشست بر لب زهرا و گریه کرد
آهی کشید فاطمه و غم درست شد
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
هرکسی آماده ی خدمت به این دربار شد
از همان بدو ورودش محرم اسرار شد
پا به خیمه می گذاری قید دنیا را بزن
باخت آن قلبی که مشغول غم اغیار شد
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
تا که روزی گدایان از کریمان می رسد
رزق اشک چشم های ما فراوان می رسد
هر کجا که روضه باشد فقر ریشه کن شده
مطمئنا بر سر هر سفره ای نان می رسد
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
دادیم قسم باز به نام تو خدا را
تا این که اجابت بنمایند دعا را
عمری ست همه سائل الطاف حسینیم
بد نیست که تحویل بگیرند گدا را
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
پدرم کرده دعا پیرغلامت بشوم
یا جوانمرگ ، شهیدِ سر راهت بشوم
مادرم خواسته از مادرتان بعد نماز
تا نفس هست فقط خرج عزایت بشوم
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
سنگ فیروزه ز نیشابور باشد بهتر است
با تو این ویرانِ دل ، معمور باشد بهتر است
حرفتان نور است و جایش در میان سینه است
هرچه این دل ، بیشتر پر نور باشد بهتر است
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
در تمام عمر با چشمان تر گفتم حسین
در غمت با گریه ی شام سحر گفتم حسین
دامنی لبریز گل در دامن خود یافتم
تا که با یاد غمت با چشم تر گفتم حسین
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
همه ش براى خودت ، آبرو به ما ندهید
غذا زیادتر از جنبه ی گدا ندهید
به درد عشق رسیدن دو سوم قرب است
هزار درد که دادید ، پس دوا ندهید
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
جز بر آن تیغ دو ابروی تو سر نفروشم
غرقه ی درد ، ولی زخم جگر نفروشم
زندگی بی نمک روضه ی تو شیرین نیست
نمک شور تو بر کوه شکر نفروشم
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
آن که ما را بر صراط حق هدایت می کند
چهارده قرن است بر دل ها حکومت می کند
کیست او ؛ فرزند زهرا ؛ شاه عاشورائیان
یک نگاه او به یک عالم کفایت می کند
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
بی آبرو هستم شدم شرمنده زین رفتار
بدنامی ام دارد فقط خجلت برای یار
دارد فراق کربلایت می کُشد من را
من نوکر خوبی نبودم بهرِ تو انگار
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
شکر خدا برای شما گریه می کنیم
هر شب برای کرب و بلا گریه می کنیم
شکرانه ی محبت تو اشک دائم است
با هر بهانه ای ، همه جا گریه می کنیم
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
دلبر آن است که خون ریزد و تاوان ندهد
یا اگر هم بدهد خون عزیزان ندهد
ای که در کشتن ما هیچ مدارا نکنی
بکش امروز که جز تیغ تو فرمان ندهد
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
در میان جمعم اما باز غربت می کشم
جرم من این است که بار محبت می کشم
من همین در کنج عزلت آخرش می بینمت
دودمان هجر را بعدش به عزلت می کشم
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
آخر ، عشـق تو مرا اهل سحــر خواهد کرد
چشم خشکیده ام از مهر تو تر خواهد کرد
بنده ی خوب شدن بسته به یک غمزه ی توست
گوشه چشمت دل ما زیر و زبر خواهد کرد
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
سفره ی هرکس که با عشق تو دمخور می شود
دائما از لطف زهرا مادرت پُر می شود
گوشه چشمت ناصبی را کرد مجنون الحسین
سنگ از خیمه نشینی شما دُر می شود
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
ما بعد از آن که بر غم تو مبتلا شدیم
بــا راه بندگـی خـدا آشــنا شدیم
هرکس وسیله داشت برای هدایتش
ما با نســیم روضـه ی تو با خــدا شدیم
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
از خدا آمده ام تا به خدا برگردم
پس چرا از سفر کرب و بلا برگردم؟
می روم پشت سرم آب مریز ای مادر
وطن مادری آنجاست ، چرا برگردم؟
جهت دریافت کامل مراسم " شب اربعین حسینی هیات ریحانه الحسین " به ادامه ی مطلب مراجعه نمایید
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
امروز اربعین عزیز دو عالم است
یا این که روز دوم ماه محرّم است ؟
یک قافله رسیده که ره توشه اش غم است
یک قافله که قامت بانوی آن خم است
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
من که مأموریت خود را به سر آورده ام
خاطراتی تلخ از داغ سحر آورده ام
گوییا یک عمر بود این اربعینی که گذشت
از شب مرگ یتیم تو خبر آورده ام