خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

 آپارات خیمه
خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

این دشت با اراده ی زینب اداره شـد
در دست جبر اوست همه اختیارها

تاسیس وبلاگ
18 شهریور 1392

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۹۸۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نقی» ثبت شده است

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


در پادگان غربتش ماندم ، از غصه آزادی نمی خواهم

وقتی حریمش رنگ غم دارد ، من رنگ آبادی نمی خواهم

گرچه کبوتر در قفس دائم ، فکر و خیالش روز آزادی است

من جلد صحن سامرا هستم ، از بند ؛ آزادی نمی خواهم

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


امشب از جام ولایت سرخوشم

از دل و جان باده را سر می کشم

میکده دارد هوای دیگری

در طرب آورده می را ساغری

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بال کسی به اوج هوایت نمی رسد

حتی ملک به گرد دعایت نمی رسد 

دسـتان آسمان به بلنـدای آسمان

بر خاک ریشه های عبایت نمی رسد 

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


شده ام بر آن که پری زنم به هوات یا علی النقی

سفری کنم و سری زنم به سرات یا علی النقی

به هوات تازه کنم نفس ، به سرات آیم از این قفس

برسم به مأمن آسمان رهات یا علی النقی

مسافر کربلا

 

011

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


غروب سرخ نگاهش به رنگ ماتم بود

غریب شهرِ خودش نه ، غریب عالم بود

چقدر روضه ی کرب و بلا به پا می داشت !

به روی سر در خانه همیشه پرچم بود !

مسافر کربلا

012

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


کشید بند طناب و شما زمین خوردی

شبیه مادرتان بی هوا زمین خوردی

 تمام آینه ها ناگهان ترک خوردند

 مگر چه قدر شما با صدا زمین خوردی؟

مسافر کربلا

010

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


تیره ای از تبار تاریکی

 آبروی مدینه را بردند

پا برهنه بدون عمامه

دست بسته...تو را کجا بردند!؟

مسافر کربلا

009

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


گوشه ای از حرای حجره ی خویش

نیمه شب ها ، خدا خدا می کرد

طبق رسمی که ارث مادر بود

مردم شهر را دعا می کرد

مسافر کربلا

008

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


پیر بزرگ طایفه بود و کریم بود

در اعتلای نهضت جدش سهیم بود

مسندنشین کرسی تدریس علم ها

شایسته ی صفات حکیم وعلیم بود

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


نفس نفس زدنم را حسین می بیند

جراحت بدنم را حسین می بیند

نحیف هستم و آتش به جانم افتاده

و شعله های تنم را حسین می بیند

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


شب جمعه به لب نوا دارد

نفسش بوی کربلا دارد

به روی سر در حسینیه اش

پرچم صاحب اللوا دارد

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


عاشقم از تبار سلمانم

زیر دین محبتت باشم

آمدم تا تمامی عمرم

دست بر سینه خدمتت باشم

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


باید از دوست بخواهیم هدف گم نشود

ای جماعت بپذیریم که صف گم نشود

رهروانی که به دنبال نگار آمده اید

خیمه ی دوست پی آب و علف گم نشود

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


وقتی گناهِ شهر مرا از تو دور کرد

باید برات کرب و بلا جفت و جور کرد

صد بار عقل از سر من رفت، چون نسیم

از سوی کربلای تو یک بار عبور کرد

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بهشت حضرت پروردگار بسته نشو

مسیر کرب و بلای نگار بسته نشو

تمام هستی عالم ، حسین و کرب و بلاست

تمام هستی و دار و ندار بسته نشو

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


حرف هجران شده بسیار به هم ریخته ام

باز از دوری دلدار به هم ریخته ام 

کاش ای کاش فقط نیمه نگاهی می کرد

به منِ عاشق بیمار ... به هم ریخته ام

مسافر کربلا

...
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

یا دم هوی کسی یا دم تیغ دو سری
بر دل خسته دلان میکند آخر اثری
سال ها حلقه زدم بر در میخانه ی تو
که مگر بوسه زنم دست تو را پشت دری
مسافر کربلا
دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما