خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

 آپارات خیمه
خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

این دشت با اراده ی زینب اداره شـد
در دست جبر اوست همه اختیارها

تاسیس وبلاگ
18 شهریور 1392

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۲۱۰ مطلب با موضوع «اهل بیت علیهم السلام :: امام حسین علیه السلام :: محرم الحرام» ثبت شده است

حسین24

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


حدیث عشق تو دیوانه کرده عالم را

به خون نشانده دل دودمان آدم را

غم تو موهبت کبریاست در دل من

نمی دهم به به سرور بهشت این غم را

مسافر کربلا

حسین23 

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بزرگ فلسفه قتل شاه دین این است

که مرگ سرخ به از زندگى ننگین است

حسین مظهر آزادگى و آزادى است

خوشا کسى که چنینش مرام و آیین است

مسافر کربلا

حسین22

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ما سینه زنان رسم جنون باب نمودیم

جان و سر خود هدیه به ارباب نمودیم

از عمق درون ناله و فریاد نمودیم

با سینه زدن زلزله ایجاد نمودیم

مسافر کربلا

حسین21

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


من گرفتار حسینم چه بود بهتر از این

زار و بیمار حسینم چه بود بهتر از این

می سزد فخر به عالم بکنم زین همه حْسن

که عزادار حسینم چه بود بهتر از این

مسافر کربلا

حسین2

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ای که از برق نگاهت آسمان جان می گرفت

آسمان از گردش چشم تو فرمان می گرفت

روز اول گر نمی کردی تو یاری عشق را

بی تو مجنون می شد و راه بیابان می گرفت

مسافر کربلا

حسین19

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


کلیم اگردعاکند، بى تو دعا نمى شود

مسیح اگر دوا دهد، بى تو دوا نمى ‏شود 

اگر جدایى افتد میان جسم وجان من 

قسم به جان تودلم، از تو جدا نمى ‏شود 

مسافر کربلا

حسین18

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


هزار شکر که گشتم مقیم کوی حسین

‏نماند در دل پر حسرت، آرزوی حسین

خدا گواست نخواهم بهشت و حور و قصور

‏اگر همیشه بود، منزلم به کوی حسین

مسافر کربلا

حسین16

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


من و جدا شدن ازکوی تو خدا نکند

خدا هر آنچه کند از توام جدا نکند

‏صفای دل تویی و دل ز هر چه داشت صفا

صفا ندارد اگر با غمت صفا نکند

مسافر کربلا

حسین15

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


خُرم دل آن کس که عزادار حسین است

از صدق و صفا خادم دربار حسین است

از آتش فرداى قیامت بود ایمن

آن دیده که امروز گهر بار حسین است

مسافر کربلا

118

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


به قلاده نفس گشتم اسیر

شدم زار و شرمنده و سر به زیر

‏تهی دستم و بی نوا و فقیر

مرا کس نخواند ذلیل و حقیر

مسافر کربلا

117 

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بوی بهشت می وزد ازکربلای تو

ای کشته باد جان دو عالم فدای تو

‏برخیز و باز بر سر نی آیه­ای بخوان

ای من فدای آن سر از تن جدای تو

مسافر کربلا

115

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آقا بــه خــدا مــا ز شـمــا فـاصله داریم

بــا اصل مــرامــت به خدا فاصلـه داریم

بـا شور تــو و کرببلا محــفلــمــان گــرم

هم بــا تــو و بــا کربــبـلا فاصــلــه داریم

مسافر کربلا

حسین

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


اى که به عشقت اسیر خیل بنى آدمند

سوختگان غمت با غم دل خرمند

هر که غمت را خرید عشرت عالم فروخت

باخبران غمت بى خبر از عالمند

مسافر کربلا

110
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

کربلا کعبه جان است خدا مى ‏داند 
قبله هر دو جهان است خدا مى ‏داند 
گر که در کعبه یکى سنگ بهشتى است ولى 
کربلا رشک جنان است خدا مى‏ داند 
مسافر کربلا

109

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


حـتی خـدا مـیان حسـینیه ی غمـش

سوگند خورده است به ماه محرمش

شبهای قدر محترم و با فضیلت اند

امّـا نمی رسند به شبهای ماتمش

مسافر کربلا

108

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


از عــــرش ...  از میــــــــان حسینـیـه خــــدا

آمـــد صــــدای نالـــه  «حـی علــی العـزا»

جمــــع ملائکـه همـــه گریــــان شـدند و بعد

گفـتنـد تسـلـیــت همـــه بر ســـــاحت خــدا

مسافر کربلا

105

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


  تا ابد جلوه گه حقّ و حقیقت سرِ توست  

معنى مکتب تفویض، على اکبر توست  

اى حسینى که تویى مظهر آیات خداى

این صفت از پدر و جدّ تو در جوهر توست  

مسافر کربلا

104

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


خوشا از دل نم اشکی فشاندن

به آبی آتش دل را نشاندن

خوشا زان عشقبازان یاد کردن

زبان را زخمه فریاد کردن

مسافر کربلا

103

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دل دست ما که نیست، اسیر شما شده

از لحظه ای که با حرمت آشنا شده...

خواب و قرار را دگر از دست داده است

ذکرش مدام کرب و بلا، کربلا شده

مسافر کربلا

حسین10

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


 زبان حال سیدالشهدا (علیه السلام) با خواهر(سلام الله علیها):


ضربت چوب و گل چیده کجا

بزم عیش و سر ببریده کجا

طعنه و زینب غمدیده کجا

خیزران و لب خشکیده کجا

مسافر کربلا

حسین1

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


یا مزن چوب جفا را بر لب و دندان من

یا بگو بیرون روند از مجلست طفلان من

یا نزن شرمی نما از روی زهرا مادرم

یا بزن مخفی ز چشم خواهر گریان من

مسافر کربلا

حسین

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


چقدر خاطره مانده به روی پیرهنت

فضای دشت شده پر ز بوی پیرهنت

چقدر جاذبه دارد حوالی گودال

چقدر نیزه شده خیره سوی پیرهنت

مسافر کربلا

113

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


 گره باز شد از ابرویش

نیزه ای بوسه زد به پهلویش

دست بر جای زخم نیزه گرفت

ناگهان دید زخم بازویش

مسافر کربلا

99

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ذوالجناح آمده پا تا به سرش خونین است

اشک می ریزد و چشمان ترش خونین است

ذوالجناح آمده سر را به زمین می کوبد

همه ی دشت میان نظرش خونین است

مسافر کربلا

97

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب 


اینک حسین است و شب راز و نیازش

روح تمــام انبیــاء محــو نمــازش

آوای قــرآنش ز قــرآن می‌بَـرد دل

بگذشته از جان و زجانان می‌بـرد دل

مسافر کربلا

95

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


عطش افتاده به جانم جگرم می سوزد

هستی ام ز آتش غم ها به برم می سوزد

در من از سوز عطش تاب سخن گفتن نیست

دهنم خشک و دلم خون، جگرم می سوزد

مسافر کربلا

93

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آسمان یک ذرّه ی نور است در چشم ترت

پس زمین قدری ندارد پیش مویی از سرت

جان خود دادی و حتی دادی از جان بهترت

اصغرت، تنها علمدارت، علی اکبرت

مسافر کربلا

91

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

 

دستان باد موی تو را شانه می کند

خون بر دل پیاله و پیمانه می کند

از داغ جانگداز جبین شکسته ات

زخمی عمیق بر جگرم خانه می کند

مسافر کربلا

حسین90

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آن شب که بود فرصت سبز دعا فقط

گل کرد در قنوت شما، ربّنا فقط

باریده بود عشق به صحرا و می وزید

عطر زلال نافله از خیمه ها، فقط

مسافر کربلا


حسین89

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ممنونتم یه بار دیگه درِ خونت زانو زدم

واسه قبولی دعام بازم پیش تو رو زدم

من می دونم چه کاره ام، من می دونم که روسیام

امّا خودت گفتی اگه حاجت دارم پیشت بیام

مسافر کربلا
دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما