خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

 آپارات خیمه
خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

این دشت با اراده ی زینب اداره شـد
در دست جبر اوست همه اختیارها

تاسیس وبلاگ
18 شهریور 1392

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۱۰۸ مطلب با موضوع «اهل بیت علیهم السلام :: حضرت زهرا سلام الله علیها :: شهادت» ثبت شده است

023

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


نیمه شب تابوت را برداشتند

بار غم بر شانه‌ ها بگذاشتند

هفت تن ، دنبال یک پیکر ، روان

وز پی‌ آن هفت تن ، هفت آسمان

مسافر کربلا

022

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


چه غم گر هر کسی از من به جز غم رو بگرداند

مبادا از سرم رو کاسه ‌ی زانو بگرداند

رهین منّت دردم که بنشسته به پهلویم

به بستر ، او مرا زین سوی ، بر آن سو بگرداند

مسافر کربلا

021

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ای شمع سینه سوخته ‌ی انجمن علی

تقدیر توست سوختن و ساختن ، علی

ای رهبری که منزوی ‌ات کرده جهل خلق

ای آشنای درد ، غریب وطن علی‌

مسافر کربلا

020

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


یک گل نصیبم از دو لب غنچه فام کن 

یا پاسخ سلام بگو یا سلام کن 

ای آفتاب خانه ی حیدر مکن غروب 

این سایه را تو بر سر من مستدام کن 

مسافر کربلا

019

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


گل ، بر من و جوانی من گریه می‌ کند

بلبل به خسته جانی من گریه می‌ کند

از بس که هست غم به دلم ، جای آه نیست

مهمان به میزبانی من گریه می‌ کند

مسافر کربلا

018

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


تا علی ماهش به سوی قبر بُرد

ماه ، رخ از شرم ، پشت ابر بُرد 

آرزوها را علی در خاک کرد

خاک هم گویی گریبان چاک کرد 

مسافر کربلا

017

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


نورها ، از پرتو روبند توست 

آفتاب خانه ام ، لبخند توست

دید شرح حال او ناگفتنی ست

ای زبانم لال ، زهرا رفتنی ست

مسافر کربلا

016

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


یار من رفت و به من شکوه ز اغیار نکرد

با من سوخته دل درد دل ابراز نکرد

تا نفس داشت مرا از دل و جان یاری کرد

گر چه کس یاری او جز من بی یار نکرد

مسافر کربلا

015

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بی تو کبوتر دلم به سینه پر نمی زند

کسی به خانه ی علی حلقه به در نمی زند

فاطمه جان حسین تو بی تو غذا نمی خورد

حسن ز دوری رخت خنده دگر نمی زند

مسافر کربلا

014

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


چنان ز نای دل فاطمه فغان برخاست

که جای جای مدینه به الامان برخاست

شکست شهپر جبریل از شکستن پهلو

که دود آه ملائک در آسمان برخاست

مسافر کربلا

013

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


به گنج سینه ی من درد بی دوا دادند 

به اهل بیت رسول خدا بلا دادند 

مدینه مزد رسالت به نقد پردازد 

اگر چه اجرت ما را سوا سوا دادند 

مسافر کربلا

012

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


تو شعر ناب کتاب زمانه ای مادر

 تو بهترین سخن جاودانه ای مادر

 یگانگی ست از خدا و می گویم

 پس از خدای یگانه ، یگانه ای مادر

مسافر کربلا

011

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


  بوسه گاه قدسیان را خصم کافر سوخته

بیت ناموس الهی  ز آتش در سوخته

آتشی افروخته از بغض و کین ، نمرودیان

کز شرارش قلب پر داغ پیغمبر سوخته

مسافر کربلا

010

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


از غم فرقت زهرا دل حیدر سوزد

یا که در نه فلک از خیل ملک ، پر سوزد

اهرمن آتش کین زد به در خانه ی وحی

که هنوز عالمی از آتش آن در ، سوزد

مسافر کربلا

009

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دیروز جان نثاری زهرا اگر نبود

امروز از ولایت و قرآن اثر نبود

آن آتشی که خانه ی زهرا در آن بسوخت

رشک غدیر و بغض علی بُد ، شرر نبود

مسافر کربلا

008

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


یاد آن روزی که ما هم سایه بر سر داشتیم

هم چو طفلان دگر ، در خانه مادر داشتیم

جدِ ما ، پیغمبر از ما چهره پنهان کرد و باز

یادگاری هم چو زهرا از پیمبر داشتیم

مسافر کربلا

007

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


رفتی و غمت سوخت دل پر محنم را

مرگ تو خزان کرد بهار چمنم را

ای شمع فروزان دل و انجمن من

خاموشی تو کرد خموش انجمنم را

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


جز غم کسی به خانه ی من سر نمی زند

این جا که مرغ شوق دگر پر نمی زند

در شهر خود غریبم و با درد آشنا

در خانه ی غریب کسی سر نمی زند

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


 دخت رسول و این همه خونین جگر چرا ؟! 

فلک نجات و غرقه به موج خطر چرا ؟! 

نه سال خانه داری و صد سال رنج و غم 

یک مادر جوان و خمیده کمر چرا ؟!

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بعد از پدر ، مصیبت بسیار دیده ‏ام 

یا رب ! تو آگهی که چه آزار دیده ‏ام ! 

مردم اگر حدیث غریبی شنیده ‏اند 

من خویش ، این بلای گران بار دیده ‏ام 

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بر دیده ام ، که موج زند قطره هاى اشک

اى کاش بوده جلوه ی رویت به جاى اشک !

بعد از غروب ماه رخت ، خانه ام پدر !

ماتم سراى دل شد و خلوت سراى اشک

مسافر کربلا

027

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


اى حرم خاص خداوندگار

دست خداوند ، ترا پرده دار

اُمِّ اَب و بضعه ى خیر الانام

مادر دو رهبر صلح و قیام

مسافر کربلا

025

ادامه ی شعر در ادامه ی مظلب


بخوان بلال ! که یاس کبود دل تنگ است

اذان بگو ! که اذان تو ، آسمان رنگ است

اذان بگو ! که پس از رحلت رسول خدا

مصاحب دل من ، ناله ی شباهنگ است

مسافر کربلا

024

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


زهرا گذاشت و خاطره ‏هایش هنوز هست

در مسجد مدینه صدایش ، هنوز هست

شهری که بود شاهد غم های فاطمه

پر از صدای گریه ، فضایش هنوز هست

مسافر کربلا

023

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


زهرا که بود بار مصیبت به شانه اش

مهمان قلب ماست غم جاودانه اش

دریاى رحمت است حریمش ، از آن سبب

فُلک نجات تکیه زده بر کرانه اش

مسافر کربلا

021

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


در این شب ها ز بس چشم انتظارى مى برد زهرا

پناه از شدّت غم ها ، به زارى مى برد زهرا !

ز چشم اشکبار خود ، نه تنها از منِ بى دل

که صبر و طاقت از ابر بهارى مى برد زهرا

مسافر کربلا

02

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


خدایا ! گرچه من مُهر خموشى بر دهن دارم

درون سینه یک دنیا غم و رنج و محن دارم

به محراب دعا ، خیر از براى غیر مى خواهم

اگر چه خاطرى آزرده از اهل وطن دارم

مسافر کربلا

019

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


چون بر او خصم قسم خورده‏ ی دین ، راه گرفت 

 بانگ برداشت مؤذّن که : رخ ماه گرفت ! 

 چشم هستی نگران است که این واقعه چیست ؟! 

 وان که دامن زده بر آتش این فاجعه کیست ؟! 

مسافر کربلا

017

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


به دعا دست خود که بر می ‏داشت 

 بذر آمین در آسمان می‏ کاشت 

به تماشا ، ملَک نمازش را 

 نردبانی ز نور می ‏پنداشت 

مسافر کربلا
دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما