خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

 آپارات خیمه
خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

این دشت با اراده ی زینب اداره شـد
در دست جبر اوست همه اختیارها

تاسیس وبلاگ
18 شهریور 1392

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۹۴ مطلب با موضوع «شاعران :: محمد قاسمی» ثبت شده است

04

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بر آستان تو ای جان ، فقیر آمده ام

خدا نگاه بکن ! سر به زیر آمده ام

از آن توست بزرگی و من شبیه همه

صغیر هستم و پیشت حقیر آمده ام

مسافر کربلا

009

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


اگرقرار شود با نگار ، سر بشود

خدا کند که شبم دیرتر سحر بشود

اگر چه بی خبری ، راحتی به بار آرد

دلی خوش است که از درد با خبر بشود

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آیت عظمی علیّ و محشر کبری حسن

عالی و اعلا علیّ و والی و والا حسن

حبل محکم مرتضی و بهترین دم مجتبی

عروة الوثقی علیّ و واژه ی زیبا حسن

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ما را گدایانِ کریمان می نویسند

گرد و غبارِ راه ایشان می نویسند

هرجا که آقایانِ خلقت سفره دارند

ما را فقیر لقمه ای نان می نویسند

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


شاهی که نبی ، همدم صبح ازلش بود

آغوش خدا ، باز به شوق بغلش بود

از مرتبه ی لا یتناهیش چه گوییم ؟

گر فاطمه اش آینه ی لم یزلش بود !

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


هر جا حضور اهل بُکا فوق العاده است

معلوم می شود که فضا فوق العاده است

در مجلسی که زمزمه و شور و گریه هست

بی شک نگاه مادر ما فوق العاده است

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


خبری آمده ، از جاده کسی می آید

"مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید"

قصد عرض ادبی محضر جانان دارم

مورم اّما طلب مُلک سلیمان دارم

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


قبل هر چیزی در عالم نور طاها خلق شد

نور او تا شد دو قسمت ، نور مولا خلق شد

آفرینش غرق ظلمت بود و مثل شب سیاه

صبح سر زد آن زمان که نور زهرا خلق شد

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


همین که عطر تو را با خودش بیارد باد

به خاکِ پات می اُفتیم ، هرچه بادا باد

هزار مرتبه ممنون چشم مست توایم

از این که قرعه ی مستی به نام ما افتاد

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آغاز کردم شعر خود را با اباالفضل

اذن ورودم در غزل شد یا اباالفضل

هر مشکلی از دیدِ من سهل است تا هست

مشکل گشای مردم دنیا اباالفضل

مسافر کربلا

028

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


در فضایی ملکوتی تر و روحانی تر

دفتر شعر من امشب شده نورانی تر

دل به دریا زدم این مرتبه ؛ طوفانی تر

آسمانی ترم این دفعه و بارانی تر

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


روی صحفه ، قلم نوشت حسین

پشت هم پشت هم نوشت حسین

تا که از کنج خانه راه افتاد

اشکِ چشم ترم نوشت حسین

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


روز نخست مظهر ذات خدا شدی

یعنی که برگزیده شدی ، مصطفی شدی 

یا أیّها المُدثّر و یا أیّها الرّسول

یا أیّها المُزمّل قرآن ما شدی 

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


اوضاع زندان سخت و بدتر شد

تا وضع جسمش مثل مادر شد 

هر روز ضرب سیلی و شلّاق

افطاری موسی بن جعفر شد 

مسافر کربلا

009

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


کس نفهمید که عمرش به چه مِنوال گذشت ؟

آن که روز و شب او کُنج سیه چال گذشت

چارده سالْ بلا ، زجر ، شکنجه ، دشنام

چارده سال که اندازه ی صد سال گذشت

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


عمری ثنای حضرت معصومه کردم

خود را گدای حضرت معصومه کردم

گر سر فدای حضرت معصومه کردم

نذر هوای حضرت معصومه کردم

مسافر کربلا

010

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


شأن تو را نوشته خداوند ، سروری

شغل مرا به پای تو فرموده ، نوکری

حق می دهم که سر به هوایت شود دلم

حالا که آمدی به زمین محض دلبری

مسافر کربلا
003
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

هم سوخت بر حال دلش ، در شعله ها در

هم شعله زد بر جسم و جان ماسوا در

همدست شد دیوار با در بهر یک قتل

ای بی حیا دیوار ، آه ، ای بی وفا در

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


این روزهای تلخ آخر را تحمّل کن

حال دل بی تاب حیدر را تحمّل کن

تو رو به قبله هستی و من رو به تنهایی

پس اشک های سرد همسر را تحمّل کن

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


خزان شدیم خدایا ، بهار ما نرسید

قراربخش دل بی قرار ما نرسید

دوباره یک شب جمعه سحر شد امّا ، آه

دعای مردم شب زنده دار ما نرسید

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


خدا از باقی آب و گل تو ساخت انسان را

و بر قلب تو نازل کرد یک شب کُلّ قرآن را

تویی اصل اصول دین و ایمان دارم ای آقا

که معنا می کنند عشّاق با مِهر تو ایمان را

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


داغت رسید و بر جگر من قدم گذاشت

دردی شد و روی کمر من قدم گذاشت

آن قدر صبح و شب به هوای تو سوختم

تا که سرت ، توی سحر من قدم گذاشت

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


پا در رکاب کرد و به مرکب سوار شد

شیر خدا روانه برای شکار شد

تکبیر او بلند شد و پهنه ی نبرد

تازه شبیه صحنه ی یک کارزار شد

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


یک گوشه ی بقیع کنار چهار قبر

مشغول گریه زاری و سرگرم مرثیه

لا تَدْعُوَنّیت زده آتش به قلب ها

ای بهترین ادامه ی زهرای مرضیه

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ای طعم نامت از عسل ناب ؛ ناب تر

حال دل خراب ؛ به یادت ؛ خراب تر

نور تو وقت تابش بی منّت خودش

از آفتاب آمده پُر آب و تاب تر

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


هر کس سر خوان علی نان و نمک خورده

بی شک عیار نوکری او محک خورده

دیوار کعبه ظاهر قصّه ست در باطن

زیر قدم هایش زمین از تو ترک خورده

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


نه ! نگویم نظر لطف به من کم کردی

تو همانی که مرا یک شبه آدم کردی

خیس باران عزای تو شدم تا آنجا

که یقین کرد دل غمزده پاکم کردی

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


حتماً خودش می خواست تا مخفی بماند

ابعاد تلخ ماجرا مخفی بماند

حتماًخودش می خواست تا مانند مادر

قبرش برای قرن ها مخفی بماند

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


نامردهای شهر ، هم در را شکستند

هم حُرمت ساقی کوثر را شکستند

میخانه را آتش زدند و پیش چشمِ

ساقی عالم ، جام و ساغر را شکستند

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


در مدح یدالله قلم می زنم امشب

سمت اسدالله قدم می زنم امشب

با کاغذی از جنس دل و جوهری از نور

با عرض سلامی به حضورش ؛ ولی از دور

مسافر کربلا
دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما