خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

 آپارات خیمه
خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

این دشت با اراده ی زینب اداره شـد
در دست جبر اوست همه اختیارها

تاسیس وبلاگ
18 شهریور 1392

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۱۳۳ مطلب در آبان ۱۳۹۲ ثبت شده است

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


از روزهای قافله دلگیر می شوی

هر روز چند مرتبه تو پیر می شوی ؟

در شام شوم زخم زبان ها چه می کشی ؟

کز روشنای عمر خودت سیر می شوی

مسافر کربلا

 005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


قسمت این بود بال و پر نزنی

مرد بیمار خیمه ها باشی

حکمت این بود روی نی نروی

راوی رنج نینوا باشی

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


غم با اراده ی تو زمینگیر می‌ شود

قدّت کمان ، ولی نفست تیر می‌ شود

آیات صبر بر در دروازه‌ های شام

با خون ساق پای تو تفسیر می‌ شود

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


مظلومم و به داغ و بلا مبتلا منم

عمری سفیر واقعه ی کربلا منم

یک عمر گریه کرده ام از غربت حسین

بنیان گذار نهضت اهل بُکا منم

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


کوچه های مدینه و بوی

زخم های تنی که می آید

چشم های سپید یعقوب و

بوی پیراهنی که می آید

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بیاور با خودت نور خدا را

تجلی های مصباح الهدی را

به پا کن کربلایی در دل ما

تو که تا شام بردی کربلا را

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


با تو هر لحظه‌ ی من بوی خدا می گیرد

عطر اخلاص و مناجات و دعا می گیرد

بچشان بر دل ما طعم عبودیّت را

سجده هامان به نگاه تو بها می گیرد

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


درد بسیار ، مداوا گریه

 ارث جامانده ی زهرا گریه

 روزها ناله و شب ها گریه

 آب می خورد ، ولی با گریه

مسافر کربلا
003
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

هم سوخت بر حال دلش ، در شعله ها در

هم شعله زد بر جسم و جان ماسوا در

همدست شد دیوار با در بهر یک قتل

ای بی حیا دیوار ، آه ، ای بی وفا در

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


این روزهای تلخ آخر را تحمّل کن

حال دل بی تاب حیدر را تحمّل کن

تو رو به قبله هستی و من رو به تنهایی

پس اشک های سرد همسر را تحمّل کن

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


خزان شدیم خدایا ، بهار ما نرسید

قراربخش دل بی قرار ما نرسید

دوباره یک شب جمعه سحر شد امّا ، آه

دعای مردم شب زنده دار ما نرسید

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


از دل بی تاب قم بعد از تو غم بیرون نرفت

از تنت تا بعد هفده روز ، سَم بیرون نرفت

خانه ی "موسی " بدون طور ، کوه نور شد

نور در واقع ز بیت النور هم بیرون نرفت

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


خدا از باقی آب و گل تو ساخت انسان را

و بر قلب تو نازل کرد یک شب کُلّ قرآن را

تویی اصل اصول دین و ایمان دارم ای آقا

که معنا می کنند عشّاق با مِهر تو ایمان را

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بی شک تو صبح روشن شب های تیره ای

خورشیدی و به ظلمت این شام چیره ای

تسخیر کرده جذبه ی چشم تو ماه را

بی خود که نیست تو قمر این عشیره ای

مسافر کربلا

008

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ای چشمه ی محبت عالم وجود تو

باران کرامتی ست به امواج جود تو

دنیا بهشتی است ز شرح معطرت

هر جا که بو کنیم رسد بوی عود تو

مسافر کربلا

007

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


تا می شود ز چشمه ی توحید جو گرفت

از دست هر کسی که نباید سبو گرفت

تو آبی و به آب تو را احتیاج نیست

پس این فرات بود که با تو وضو گرفت

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


شرم مرا به خیمه ی طفلان که مى ‏برد ؟

مشک مرا به خیمه ی سوزان که مى ‏برد ؟

ادرک اخا سرودم و نالیده ‏ام ز دل

این ناله را به محضر سلطان که مى‏ برد ؟

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


چشم ها قبله گاه دریا شد

صف مژگان دوست تا وا شد

همه دیدند خیل مژگان را

چشم خیمه پر از تماشا شد

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

 

تو از عشیره نوری ز ایل مهتابی

که هر کجا بروی خاضعانه می تابی

لجام وحشی امواج رام دست تواند

تو از طوایف پیغمبران گردابی

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


خوردی زمین و حیثیت لشکرم شکست

اصلی ترین ستون خیام حرم شکست

فریاد های " انکسری " بی دلیل نیست

در اوج درد تکیه گه آخرم شکست

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دستی افتاد ز تن ، دست دگر یاری کن

گرچه بی تاب شدی خوب علمداری کن

مشک ! نومید مشو ، تا به حرم راهی نیست

تو در این معرکه ی درد مرا یاری کن

مسافر کربلا

007

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


به نام آب ، به نام فرات نام شما

 من آفریده شدم که کنم سلام شما

 نوشته‌ اند به روی جبین ما دو نفر

 شما غلام حسین و منم غلام شما

مسافر کربلا

008

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


حالا زمین کربلا چشمان تر دارد

حالا پس از این خیمه های در به در دارد

دستان او را از سر زینب بُریدند

حالا بگو که خیمه آیا بال و پر دارد ؟

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


من زاده ی علی مرتضایم

من شاهباز ملک " لا فتی " یم

فضل و شرف ، همین بس از برایم

که خادمم به درگه حسینی

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


داغت رسید و بر جگر من قدم گذاشت

دردی شد و روی کمر من قدم گذاشت

آن قدر صبح و شب به هوای تو سوختم

تا که سرت ، توی سحر من قدم گذاشت

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


پا در رکاب کرد و به مرکب سوار شد

شیر خدا روانه برای شکار شد

تکبیر او بلند شد و پهنه ی نبرد

تازه شبیه صحنه ی یک کارزار شد

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


یک گوشه ی بقیع کنار چهار قبر

مشغول گریه زاری و سرگرم مرثیه

لا تَدْعُوَنّیت زده آتش به قلب ها

ای بهترین ادامه ی زهرای مرضیه

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ای طعم نامت از عسل ناب ؛ ناب تر

حال دل خراب ؛ به یادت ؛ خراب تر

نور تو وقت تابش بی منّت خودش

از آفتاب آمده پُر آب و تاب تر

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


حتماً ز سینه قلب پدر کنده می شود

وقتی که بر زمین پسر افکنده می شود

افتد اگر خراش به یک ناخن پسر

پا تا سر پدر ز غم آکنده می شود

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


برسان زود جوانان حرم را عباس

که بیارند به خیمه پسرم را عباس

دسترنجِ همه ی عمر مرا باد تکاند

جمع کن روی عبایم ثمرم را عباس

مسافر کربلا
دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما