خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

 آپارات خیمه
خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

این دشت با اراده ی زینب اداره شـد
در دست جبر اوست همه اختیارها

تاسیس وبلاگ
18 شهریور 1392

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۶۸ مطلب در خرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

02

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بگذارید بر احوال خودم گریه کنم

بر سیه کاری اعمال خودم گریه کنم

فعل و قولم همه بی مورد و مردود بُوَد

جای آن است بر افعال خودم گریه کنم

مسافر کربلا

04

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ماه رحمت ز راه آمده است ، حال مردم همه بهارانی ست

دیده ام باز آب و جارو شد ، کوچه باغ دلم چراغانی ست

نرم نرمک ز راه آمده اند عاشقان ، تائبان ، گنه کاران

بارِ عام خدا شروع شده ، لحظه های شریف مهمانی ست

مسافر کربلا

01

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


در کل سال ، ماه خدا چیز دیگری ست

حال دعا و اشک و نوا چیز دیگری ست

یک کوله بار معصیت و ماه رحمت است

گریه میان خوف و رجا چیز دیگری ست

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آمده ماه خدا ، حضرت دلدار بیا

از پسِ پرده ، گل حیدر کرار بیا

بی تو اصلا به مناجات صفا نیست که نیست

شده دیوار غمت بر سرم آوار ، بیا

مسافر کربلا

007

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


مرا به خلوت و ذکر شبانه راهی نیست

چرا که سهمیه ام غیر روسیاهی نیست

همیشه غیر تو را کرده ام طلب از تو

ببخش ! نیت و مقصود من الهی نیست

مسافر کربلا

06

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


نفس آخر کار دستم داد ای معبود من

بغض های من شده فریاد ای معبود من

ماه ، ماه رحمت است و عبد ، عبد رو سیاه

ناله ام را می کنم آزاد ای معبود من

مسافر کربلا

02

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ره به سوی تو به جز خوف و رجا نیست که نیست 

توشه ی عبد به جز اشک و دعا نیست که نیست 

دعوت از اهل گنه شد که بیایید همه

بهتر از این خبری بر فقرا نیست که نیست

مسافر کربلا

027

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


مهر تو را به عالم امکان نمی دهم

این گنج پر بهاست ، من ارزان نمی دهم

گر انتخاب جنّت و کویت به من دهند

کوی تو را به جنّت و رضوان نمی دهم

مسافر کربلا

 05

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب 


در گناه است که آدم کمرش می شکند

باغ سرسبز تمام ثمرش می شکند

آن کبوتر که شود صید شیاطین به خدا

آخرش با کمک نَفس پرش می شکند

مسافر کربلا

 05

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


کوه عصیان به سر دوش کشیدم افسوس 

لذت ترک گنه را نچشیدم افسوس 

کرم و لطف تو چون سایه به دنبالم بود 

من به دنبال دل خویش دویدم افسوس 

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


الا یا ایها الساقی ادر کأسا و ناولها

که درد عشق را هرگز نمی ‌فهمند عاقل ها

نه آدابی ، نه ترتیبی ، که حکم عاشقی حُب است

ندارد عشق جایی بین توضیح المسائل‌ ها

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


واژه واژه استقامت ، درد ، حسرت ، آه ، دست

رودخانه ، نیمه شب ، ماهی ، شهادت ، ماه ، دست

با تن سبز جوان هامان چه کردی ای زمین

آه چشم و آه پا و آه دست و آه دست

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


مگو بدن ، ز تن جبهه  جان در آوردند

به جای اشک ، جگر از نهان در آوردند

وطن پر از گل پرپر شده است و عطرآگین

ز دشت لاله ز بس ارغوان در آوردند

مسافر کربلا

008

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


در تن من جان علی ست ، خون به شریان علی ست

هر طپش قلب من ، ذکر علی جان علی ست

پتک به غم‌ ها بکوب ، بر دف تقوا بکوب

مست شدی پا بکوب ، مرشد مستان علی ست

مسافر کربلا

007

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


خاکی اَم بس که زمین خوردم و غفلت کردم

آه دیگر به زمین خوردنم عادت کردم

چقدر توبه شکستم ، چقدر برگشتم

چقدر پیش تو احساس خجالت کردم

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


باز حسرت به دلم ماند و نیامد یارم

او چه کرده است ندانم همه شب بیمارم

نیت روزه نمودم که به مِی لب نزنم

یاد رخساره ی تو شد سبب افطارم

مسافر کربلا

014

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ای که به عشقت اسیر خیل بنی آدمند

سوختگان غمت ، با غم دل خرمند

هر که غمت را خرید ، عشرت عالم فروخت

با خبران غمت بی خبر از عالمند

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


لب اگر خورد به پیمانه بها می گیرد

سنگ با دست شما حکم طلا می گیرد

شاهد واقعه سلمانی نیشابور است

هرکسی خواست بداند که کجا می گیرد

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


شاهی که نبی ، همدم صبح ازلش بود

آغوش خدا ، باز به شوق بغلش بود

از مرتبه ی لا یتناهیش چه گوییم ؟

گر فاطمه اش آینه ی لم یزلش بود !

مسافر کربلا

01

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


با سنگ هر گناه پرم را شکسته ام

آه ای خدا ، خودم کمرم را شکسته ام

نه راه پیش مانده برایم نه راه پس

پل های امن پشت سرم را شکسته ام

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


گریه ام در حرم از روی پریشانی نیست

که پریشانی از آداب مسلمانی نیست

در طوافند چنان موج کبوترهایت

که در این سلسله انگار پریشانی نیست

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


خوشا از دل نم اشکی فشاندن

به آبی آتش دل را نشاندن

خوشا زان عشقبازان یاد کردن

زبان را زخمه ی فریاد کردن

مسافر کربلا

025

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


باز برون آمده ماه از نقاب

بس کن و بیهوده متاب آفتاب

زهره ی زهرا قمر آورده باز

از همه شوریده تر آورده باز

مسافر کربلا

015

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


می ‏آیم از رهى که خطرها در او گم است‏

از هفت منزلى که سفرها در او گم است‏

از لابه ‏لاى آتش و خون جمع کرده ‏ام‏

اوراق مقتلى که خبرها در او گم است‏

مسافر کربلا

009

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


معادلات جهان را ، علی‌ ! به هم زده‌ ای تو

بگو چگونه کنار خدا ، قدم زده‌ ای تو ؟

به گوشه گوشه‌ ی عالم ، اگر قلندر مستی است

لبی به گوشه‌ ی جامش ، به مِی قسم ! زده‌ ای تو

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


از نگاهت یک گلستان رازقی حاصل شده

آیه ی دلدادگی در شأن تو نازل شده

موج ها از خنده ات گرم تلاطم می شوند

عشق تو انگیزه ی آرامش ساحل شده

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دل بسته ام مرا ز سر خویش وا مکن

از من مرا جدا کن و از خود جدا مکن

هرگز نگویمت که بیا دست من بگیر

گویم گرفته ای ز عنایت رها مکن

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


داشت آن روز زمین قصه ای از سر می خواند

قصه ی دیگری از یاس معطر می خواند

رخ مولود چنان با رخ مادر می خواند

که پدر زیر لبی سوره ی کوثر می خواند

مسافر کربلا
دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما