خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

 آپارات خیمه
خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

این دشت با اراده ی زینب اداره شـد
در دست جبر اوست همه اختیارها

تاسیس وبلاگ
18 شهریور 1392

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۱۵۸ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۴ ثبت شده است

027

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


سر را قرار شد که به سامان بیاورند

بر جسم بی حیات زمین جان بیاورند

اعجاز زنده کردن مرده که سخت نیست

باید که گبر برده و سلمان بیاورند

مسافر کربلا

026

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ساقی میخانه ام من می فروشی می کنم

باده نوشان را رها از این خموشی می کنم

مست می سازم تمام خلق را از جام عشق

هر دل سرگشته را می افکنم در دام عشق

مسافر کربلا

025

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

ذکر خیر تو شد و فطرست اینجا آمد

نوکری گفت حسین ، حال دلم جا آمد

باز هم بوی خوش تربت اعلی آمد

رفت در دست تو این دست که بالا آمد

مسافر کربلا

024

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


امشب ز دل میکده پیمانه رسیده

جبریل خبر کرده که دردانه رسیده

هر کس که به پشت در میخانه رسیده

از زیر لبش ناله ی مستانه رسیده :

مسافر کربلا

014

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آمد از جانب حق سبط پیمبر امشب

عرش و فرش از قدمش گشت منوّر امشب

کوریِ هر چه حسود است به پیغمبر ما

آمده آیه ای از سوره ی کوثر امشب

مسافر کربلا

009

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


نوری به نسل ساقی کوثر اضافه شد

ماهی به روی دامن مادر اضافه شد

مولودی آمد و نمک نان خلق شد

بر رزق سفره ها دو برابر اضافه شد

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


روی صحفه ، قلم نوشت حسین

پشت هم پشت هم نوشت حسین

تا که از کنج خانه راه افتاد

اشکِ چشم ترم نوشت حسین

مسافر کربلا

028

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


خاموش ، بشنوید طنین نوای عشق

گویا ز بام عرش رسیده صدای عشق

در ازدحام نور کسی جلوه کرده که

سر داده جن و انس و ملائک به پای عشق

مسافر کربلا

027

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


به هر طرف نگری جلوه ی جمال خداست

ادب کنید که میلاد سید الشهداست

گرفته ختم رسل روی دست ، آینه ای

که در صحیفه ی او صورت خدا پیداست

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


چشم تو انگیزه ی طغیان صد دریا غزل

نذر یک نیمه نگاهت شور یک دنیا غزل

رو به ما دیوانگان دیوان لیلی باز شد

مو غزل ابرو غزل آن صورت زیبا غزل

مسافر کربلا

 026

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


با قلب بشر مونس و دمساز حسین است

در خلوت دل ، محرم و هم راز حسین است

زهرا و علی ، هر دو چو دریای گوهر بار

خلقت ، صدف است و گهر راز حسین است

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


امشب شب تبسم و اشک پیمبر است

بی‌ شبهه از هزار شب قدر بهتر است

جان محمّد است در آغوش مرتضی

یا روی دست فاطمه قرآن دیگر است

مسافر کربلا

025

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ما شیعه زاده ایم و هوادار حیدریم

تا آخرین نفَس همگی یار حیدریم

عمّار یاسر ، اَصبغ و سلمان و مالکیم

حُجر و کمیل و میثم تمّار حیدریم

مسافر کربلا

014

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ای که در مقدم تو باد صبا گُل ریزد

پیک شادی به نثارت همه جا گُل ریزد

شب میلاد تو عالم اگر عطر آگین است

جبرئیل از در و از بام و هوا گُل ریزد

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


روز نخست مظهر ذات خدا شدی

یعنی که برگزیده شدی ، مصطفی شدی 

یا أیّها المُدثّر و یا أیّها الرّسول

یا أیّها المُزمّل قرآن ما شدی 

مسافر کربلا

03

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


نور تو گر نبود مسلمان نمی شدم

بر سفره ی کریم تو مهمان نمی شدم 

لطف محمدی تو بر من مقام داد

ورنه ز نسل حضرت سلمان نمی شدم 

مسافر کربلا

02

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


به روح مرده ی این واژه ها که می باری

دوباره جان قلم را به وجد می آری

چگونه وصف کنم ساحت بزرگت را

میان این همه مضمون سهل و تکراری

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آن که رخساره ی او رنگ محبّت دارد

نور توحید بود آن چه به طلعت دارد

بی وضو جن و ملک نام نکویش نبرند

نام او نزد خدا عزّت و حُرمت دارد

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بانگ تکبیر ز امواج فضا می آید

گوش باشید که آوای خدا می آید

بوی عطر از نفس باد صبا می آید

نفس باد صبا روح فزا می آید

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

با همین اشک سحر کار تکلم می شود

با وجود چشمه کِی حرف از تیمم می شود ؟

چشم های نیمه بازم را به لطف خود ببخش

اشکِ بیش از حد دلیل این تورم می شود

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


روز ازل که نقشه ی عالم درست شد

با اذن مادرت گِل آدم درست شد

نامت نشست بر لب زهرا و گریه کرد

آهی کشید فاطمه و غم درست شد

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


نیست جز دوری روی تو ملال دگری 

در سرم غیر خیال تو خیال دگری 

راه گم کرده ام ، ای راه بلد خسته شدم 

بس که افتادم از این چاله به چال دگری 

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


کاش از او خبری را به پسر می بردند

که برای پدرش خون جگر می بردند 

همه از غصه ی زندان بلا بی خبرند

لااقل کاش به معصومه خبر می بردند 

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


اوضاع زندان سخت و بدتر شد

تا وضع جسمش مثل مادر شد 

هر روز ضرب سیلی و شلّاق

افطاری موسی بن جعفر شد 

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


چه می فهمم من از درد و مصیبت های در زندان 

که می خواهم بخوانم روضه ی آقای در زندان 

فقط این را بگویم فکر و ذکر دخترش این است

چه آید نیمه شب ها بر سر بابای در زندان 

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دیوان شاعران همه از عشق دم زدند

یعنی برای شرح نگاهش قلم زدند 

بدکاره هم به یُمن سجودش انابه کرد

بعدش غزل غزل همه حرف از صنم زدند 

مسافر کربلا

010

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دوباره سائلی آمد به دربار تو یا سلطان

دوباره بر سر خوانت شده ریزه خورت مهمان

اگر روزی کند مادر به دردت می خورم آخر

مگر صحن و سرای تو نمی خواهد سگ دربان ؟

مسافر کربلا

013

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


 از زخم و درد و رنج ها منظومه دارم

از عمر خود پرونده ای مختومه دارم

دردی شبیه مادر مظلومه دارم

امشب هوای دخترم معصومه دارم

مسافر کربلا

012

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


در این زندان که ره بسته است پرواز صدایم را

نمی بینم کسی را جز خودم را و خدایم را

سرم را می گذارم روی زانوهای لرزانم

یکایک می شمارم غصه های زخم هایم را

مسافر کربلا
دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما