خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

 آپارات خیمه
خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

این دشت با اراده ی زینب اداره شـد
در دست جبر اوست همه اختیارها

تاسیس وبلاگ
18 شهریور 1392

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۱۰۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حاج غلامرضا سازگار» ثبت شده است

019

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


هنوز می رسد از پشت در صدات به گوشم

هنوز چوبه ی تابوت توست بر سر دوشم 

من آن امام غریبم که در میانه ی حجره 

نگاه کردم و گردید آب ، شمع خموشم 

مسافر کربلا

018

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ای ز دست و سینه و بازوی تو حیدر خجل 

هم غلاف تیغ ، هم مسمار در ، هم در خجل 

با غروب آفتاب طلعت نورانیت 

گشته ام سر تا قدم از روی پیغمبر خجل 

مسافر کربلا

017

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ای همه شب به گوش تو ، گریه ی بی صدای من 

مانده به سینه با نفس ، ذکر خدا خدای من 

اشک تو ریزد از بصر ، بغض تو مانده در گلو 

کشته مرا سکوت تو ، گریه کن از برای من 

مسافر کربلا

016

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دردا که پیر گشتم ، در موسم جوانی 

این موسم جوانی ، این قامت کمانی ! 

گردون به خون نشیند ، چشم کسی نبیند 

ابر سیاه سیلی ، بر حُسن آسمانی 

مسافر کربلا

015

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ای ز نبی ربوده دل ، روی خدا نمای تو

وی ز علی گره گشا ، دست گره گشای تو

پیش روی نبی نبی ، عازم دست بوسی اَت

پشت سر علی علی ، ملتمس دعای تو

مسافر کربلا

014

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


عجب به عهد رسول خدا وفا کردند

فزون ز حد توان بر علی جفا کردند

به جای لاله و گل بار هیزم آوردند

شراره هدیه به ناموس کبریا کردند

مسافر کربلا

013

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


چه زود گشت فراموش حکم داورشان

چه زود عهد شکستند با پیمبرشان

چه زود اجر رسالت به مصطفی دادند

چه زود رفت کلام خدا ز خاطرشان

مسافر کربلا

012

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


زهرا چو شمع سوخت و پیوسته آب شد

بعد از پدر به او ستم بی حساب شد

در بین دوستان خود از بس غریب گشت

از اشک غربتش ، دل دشمن کباب شد

مسافر کربلا

011

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


حلقه ی انگشتر دین را نگین افتاده بود

آیه ی تطهیر بر روی زمین افتاده بود

از درِ بیت الولا می رفت آتش بر فلک

پشت آن در هستی هست آفرین افتاده بود

مسافر کربلا

010

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بت پرستان کعبه ی توحید را آذر زدند

روز روشن با لگد بیت خدا را در زدند

در مدینه هر چه گردیدند ، گل پیدا نشد

جای گل با شاخه ی هیزم به زهرا سر زدند

مسافر کربلا

009

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


خدا حقیقت نـور است و مظهرش زهراست

نبی عصـــاره ی قــرآن و کــوثـرش زهراست

چه غم که قلّه ی امکان شود به طـوفان غرق

علـی سفینه ی نوح است و لنگرش زهراست

مسافر کربلا

008

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


اگر بال و پرم بخشند بی زهرا نمی خواهم

و گر جان و سرم بخشند بی زهرا نمی خواهم

اگر روز قیامت از عطش جانم به لب آید

شراب کوثرم بخشند بی زهرا نمی خواهم

مسافر کربلا

007

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دست من و عنایت و لطف و عطای فاطمه

قلب من و محبّت و مهر و ولای فاطمه

طبع من و قصیده ی مدح و ثنای فاطمه

جرم من و شفاعت روز جزای فاطمه

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ای مصحف رخسار تو قرآن محمد 

سر تا قدمت روضه ی رضوان محمد 

هم مادر توحیدی و هم دخت نبوت 

هم کفو علی هستی و هم جان محمد 

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ای بضعه ی پیغمبر یا فاطمة الزهرا 

ای دخت پدر پرور یا فاطمة الزهرا 

هم قدری و هم کوثر یا فاطمة الزهرا 

حورای خدا منظر یا فاطمة الزهرا 

مسافر کربلا

014

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


تو کیستی ؟ تمـام بهشـت پیمبـری 

نه ! از بهشت هم به مشامش نکوتری 

گفتم تو مادر حسنینی ولی درست 

دیـدم همـه پیامبـران را تو مادری 

مسافر کربلا

008

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

     

          خدا حقیقت نـور است و مظهرش زهراست

نبی عصـــاره ی قــرآن و کــوثـرش زهراست

چه غم که قلّه ی امکان شود به طـوفان غرق

علـی سفینه ی نوح است و لنگرش زهراست

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بخوان دعای فرج را که یار می آید

نسیم رحمت پروردگار می آید

بخوان دعای فرج را که ماه منتظران

چو مهر از افق انتظار می آید

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


گریه ی عاشقان بی اثر نیست

مهدی از حال ما بی خبر نیست

بی تجلاّی خورشید رویش

روشنی در نگاه بشر نیست

مسافر کربلا

007

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


تو کیستی فروغ چراغ هدایتی 

تـو لنگر سفینه ی نـوح ولایتـی 

ناخوانده درس ، عالمه ی علم عالمی 

مکتب نـرفته ، بـحر وسیع روایتی 

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دل مرده ام ز خاک درت زنده می شوم

با مِهر تو  چو  مهر ، فروزنده می شوم

چون در حریم خویش مرا راه می دهی

از جرم خویش و لطف تو شرمنده می شوم

مسافر کربلا

009

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


خانه ی مولاست امشب جنّة الاعلای دیگر

فاطمه بگرفته در آغوش خود زهرای دیگر

جلوه گر شد اختری تابنده در ماه جمادی

اختری تابنده نه ، مهر جهان آرای دیگر

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


امشب علی ولیمه به خلق جهان دهد 

امشب زمین فروغ به هفت آسمان دهد 

امشب خدا تجلّی خود را نشان دهد 

با خطّ نور ، بر همه خطّ امان دهد 

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


گل شده پژمرده و گلزار می خواند تو را 

باغبان با ناله های زار می خواند تو را 

در میان انبیا از اولین تا آخرین

بیشتر پیغمبر مختار می خواند تو را 

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دامن آلوده و بار گناه آورده ام

گر چه آهی در بساطم نیست ؛ آه آورده ام

هر که بودم هر که هستم با کسی مربوط نیست

بر امام مهربان خود پناه آورده ام

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


حدیث عشق تو دیوانه کرده عالم را 

به خون نشانده دل دودمان عالم را

غم تو موهبت کبریاست در دل من

نمی دهم به سرور بهشت این غم را

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ز سرشک دیده خاکِ عرفات را بشویم

به منا و یا به مشعر به کجا تو را بجویم؟

تو اگر به من‌کنی پشت ، چه ‌کسی به من ‌کند رو؟

من اگر به تو نگویم به که درد خود بگویم؟

مسافر کربلا

007

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


عطا کردی خطا کردم ، خطا کردم عطا کردی

وفا کردی جفا کردم ، جفا کـردم وفا کردی 

تو بی‌شرمی ز من دیدی و بر رویم نیاوردی 

ز عبد بی‌حیای خود حیا کـردی حیا کردی 

مسافر کربلا

04

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


عمری تباه کردم عمر گران بها را

دیدم ره درست و رفتم ره خطا را

دشمن مرا صدا زد از دوست غافلم کرد

دنبال غیر رفتم گم کردم آشنا را

مسافر کربلا

02

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ای از همــه انبیــا درودت

ای روح ائمــه در وجـودت

عالـم همه بـر در تـو سائل

فرزنــد علــی!‌ ابوالفضائل!

مسافر کربلا
دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما