خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

 آپارات خیمه
خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

این دشت با اراده ی زینب اداره شـد
در دست جبر اوست همه اختیارها

تاسیس وبلاگ
18 شهریور 1392

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۳۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نخل میثم» ثبت شده است

009

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


کعبه امشب ماه در دامان تو است

آسمان مبهوت و سرگردان تو است

جان پاک رحمةُ للعالمین

صاحب البیت خدا مهمان تو است

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دهم ماه رجب ، عید جواد ، ابن رضاست

عطر ریحانه ز ریحانه در امواج فضاست

بـه رضا دسته گلی کرده خداونـد عطا

که گلستان وجود از نفسش روح فزاست

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


امشب شب عید است همه گل بفشانید

خود را به در بیت ولایت برسانید

از دست رضا عیدی خود را بستانید

این بیت بخوانید بخوانید بخوانید

مسافر کربلا

014

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


یا رب از زهر جفا سوخت ز پا تا به سرم

شعله با ناله بر آید همه دم از جگرم 

جز تو ای خالق دادار کسی نیست گواه

که چه آورده جفای متوکل به سرم 

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


شنیدی حمله بر تنها گلِ بستان حیدر شد ؟

ندیدی غنچه ی نشکفته اش یک لحظه پرپر شد ؟

شنیدی خانه ی شیر خدا شد طعمه ی آتش ؟

ندیدی شعله اش با صورت زهرا برابر شد ؟

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بگذاشت سر به خاک مگر همسر علی ؟

یا آسمان خراب شده بر سر علی ؟

تنها نه نیمه‌ های دل شب ، تمام عمر 

باشد مزار گمشده‌ ات در بَرِ علی

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دیده بستی پا سوی قبله کشیدی وای من 

تا نمردم چشم خود را باز کن زهرای من 

من به احزاب و احد یک دم نلرزیدم ولی

تا تو افتادی ز پا لرزید دست و پای من

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


رفتی مرا به وادی غم وا گذاشتی

تنهای من ! مرا ز چه تنها گذاشتی ؟

یادش به خیر باد که نه سال پیش بود

آن شب کـه تـو به خانه ی من پا گذاشتی

مسافر کربلا

025

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


اشک من امشب گلاب تربت یارم شده

خواب هم گریان برای چشم بیدارم شده

زندگی جان‌ کندنم گشته ، طبیبم احتضار

دارویم غـم گشته ، تنهایی پرستارم شده

مسافر کربلا

024

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آیینه ی رسول خدا روی فاطمه

جان وجود ، بسته به یک موی فاطمه

با آن که نیست از حرم مخفی‌ اش نشان 

شهر مدینه گم شده در کوی فاطمه

مسافر کربلا

023

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


اگر چه هر شب و هر روز گریه شد کارم 

خدا گواست علی بر تو اشک می‌ بارم 

هزار بار اگر بشکنند دست مـرا 

دمی ز یاری تو دست بر نمی ‌دارم 

مسافر کربلا

022

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


جگرم خون و دلم سر به گریبان علی است 

صبح هـم در نظرم شام غریبان علی است 

گرچه بــا چاه کند درد دل خود ابراز 

چاه هم بی ‌خبر از غصه ی پنهان علی است 

مسافر کربلا

021

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دارد نشانه از حرم بی نشانه ات

تشییع مخفیانه و دفن شبانه ات

باب تو باب وحی در رحمت خداست

چون شد که قتلگاه تو شد آستانه ات

مسافر کربلا

020

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بریز آب روان اسما ، ولی آهسته آهسته 

به جسم اطهر زهرا ولی آهسته آهسته 

بریز آب روان تا من ، بشویم مخفی از دشمن 

تنش از زیر پیراهن ، ولی آهسته آهسته 

مسافر کربلا

019

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


هنوز می رسد از پشت در صدات به گوشم

هنوز چوبه ی تابوت توست بر سر دوشم 

من آن امام غریبم که در میانه ی حجره 

نگاه کردم و گردید آب ، شمع خموشم 

مسافر کربلا

018

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ای ز دست و سینه و بازوی تو حیدر خجل 

هم غلاف تیغ ، هم مسمار در ، هم در خجل 

با غروب آفتاب طلعت نورانیت 

گشته ام سر تا قدم از روی پیغمبر خجل 

مسافر کربلا

017

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ای همه شب به گوش تو ، گریه ی بی صدای من 

مانده به سینه با نفس ، ذکر خدا خدای من 

اشک تو ریزد از بصر ، بغض تو مانده در گلو 

کشته مرا سکوت تو ، گریه کن از برای من 

مسافر کربلا

016

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دردا که پیر گشتم ، در موسم جوانی 

این موسم جوانی ، این قامت کمانی ! 

گردون به خون نشیند ، چشم کسی نبیند 

ابر سیاه سیلی ، بر حُسن آسمانی 

مسافر کربلا

015

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ای ز نبی ربوده دل ، روی خدا نمای تو

وی ز علی گره گشا ، دست گره گشای تو

پیش روی نبی نبی ، عازم دست بوسی اَت

پشت سر علی علی ، ملتمس دعای تو

مسافر کربلا

014

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


عجب به عهد رسول خدا وفا کردند

فزون ز حد توان بر علی جفا کردند

به جای لاله و گل بار هیزم آوردند

شراره هدیه به ناموس کبریا کردند

مسافر کربلا

013

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


چه زود گشت فراموش حکم داورشان

چه زود عهد شکستند با پیمبرشان

چه زود اجر رسالت به مصطفی دادند

چه زود رفت کلام خدا ز خاطرشان

مسافر کربلا

012

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


زهرا چو شمع سوخت و پیوسته آب شد

بعد از پدر به او ستم بی حساب شد

در بین دوستان خود از بس غریب گشت

از اشک غربتش ، دل دشمن کباب شد

مسافر کربلا

011

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


حلقه ی انگشتر دین را نگین افتاده بود

آیه ی تطهیر بر روی زمین افتاده بود

از درِ بیت الولا می رفت آتش بر فلک

پشت آن در هستی هست آفرین افتاده بود

مسافر کربلا

010

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بت پرستان کعبه ی توحید را آذر زدند

روز روشن با لگد بیت خدا را در زدند

در مدینه هر چه گردیدند ، گل پیدا نشد

جای گل با شاخه ی هیزم به زهرا سر زدند

مسافر کربلا

009

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


خدا حقیقت نـور است و مظهرش زهراست

نبی عصـــاره ی قــرآن و کــوثـرش زهراست

چه غم که قلّه ی امکان شود به طـوفان غرق

علـی سفینه ی نوح است و لنگرش زهراست

مسافر کربلا

008

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


اگر بال و پرم بخشند بی زهرا نمی خواهم

و گر جان و سرم بخشند بی زهرا نمی خواهم

اگر روز قیامت از عطش جانم به لب آید

شراب کوثرم بخشند بی زهرا نمی خواهم

مسافر کربلا

007

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دست من و عنایت و لطف و عطای فاطمه

قلب من و محبّت و مهر و ولای فاطمه

طبع من و قصیده ی مدح و ثنای فاطمه

جرم من و شفاعت روز جزای فاطمه

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ای مصحف رخسار تو قرآن محمد 

سر تا قدمت روضه ی رضوان محمد 

هم مادر توحیدی و هم دخت نبوت 

هم کفو علی هستی و هم جان محمد 

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ای بضعه ی پیغمبر یا فاطمة الزهرا 

ای دخت پدر پرور یا فاطمة الزهرا 

هم قدری و هم کوثر یا فاطمة الزهرا 

حورای خدا منظر یا فاطمة الزهرا 

مسافر کربلا

014

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


تو کیستی ؟ تمـام بهشـت پیمبـری 

نه ! از بهشت هم به مشامش نکوتری 

گفتم تو مادر حسنینی ولی درست 

دیـدم همـه پیامبـران را تو مادری 

مسافر کربلا
دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما