خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

 آپارات خیمه
خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

این دشت با اراده ی زینب اداره شـد
در دست جبر اوست همه اختیارها

تاسیس وبلاگ
18 شهریور 1392

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۲۳۳ مطلب در آذر ۱۳۹۲ ثبت شده است

113

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


 گره باز شد از ابرویش

نیزه ای بوسه زد به پهلویش

دست بر جای زخم نیزه گرفت

ناگهان دید زخم بازویش

مسافر کربلا

99

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ذوالجناح آمده پا تا به سرش خونین است

اشک می ریزد و چشمان ترش خونین است

ذوالجناح آمده سر را به زمین می کوبد

همه ی دشت میان نظرش خونین است

مسافر کربلا

97

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب 


اینک حسین است و شب راز و نیازش

روح تمــام انبیــاء محــو نمــازش

آوای قــرآنش ز قــرآن می‌بَـرد دل

بگذشته از جان و زجانان می‌بـرد دل

مسافر کربلا

95

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


عطش افتاده به جانم جگرم می سوزد

هستی ام ز آتش غم ها به برم می سوزد

در من از سوز عطش تاب سخن گفتن نیست

دهنم خشک و دلم خون، جگرم می سوزد

مسافر کربلا

93

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آسمان یک ذرّه ی نور است در چشم ترت

پس زمین قدری ندارد پیش مویی از سرت

جان خود دادی و حتی دادی از جان بهترت

اصغرت، تنها علمدارت، علی اکبرت

مسافر کربلا

92

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


مهربونه حسین، عشقمونه حسین

بال و پر وا کنیین آسمونه حسین

جمع بشین عاشقا، دور اربابمون

با همه مثل حر مهربونه حسین

مسافر کربلا

91

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

 

دستان باد موی تو را شانه می کند

خون بر دل پیاله و پیمانه می کند

از داغ جانگداز جبین شکسته ات

زخمی عمیق بر جگرم خانه می کند

مسافر کربلا

حسین90

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آن شب که بود فرصت سبز دعا فقط

گل کرد در قنوت شما، ربّنا فقط

باریده بود عشق به صحرا و می وزید

عطر زلال نافله از خیمه ها، فقط

مسافر کربلا

حسین9

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


نایِ نی تر شد از فغان افتاد

گوشه ای جام شوکران افتاد

روضه ات را جگر نمی فهمد

ردِ اشکم به استخوان افتاد

مسافر کربلا


حسین89

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ممنونتم یه بار دیگه درِ خونت زانو زدم

واسه قبولی دعام بازم پیش تو رو زدم

من می دونم چه کاره ام، من می دونم که روسیام

امّا خودت گفتی اگه حاجت دارم پیشت بیام

مسافر کربلا


حسین88

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم

روز اول کامدم دستور تا آخر گرفتم

بر مشام جان زدم یک قطره از عطر حسینی

سبقت از مشک و گلاب و نافه و عنبر گرفتم

مسافر کربلا

حسین87

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


درود بر تن عریان سید الشهدا

سلام بر لب عطشان سید الشهدا

ز نوک نیزه شده ملک بی حدود خدا

پر از تلاوت قرآن سیدالشهدا

مسافر کربلا

حسین86

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


پیکر قرآن، نشان تیرهاست

آیه آیه، طعمه ی شمشیرهاست

جسم پاک یوسفی در خون و خاک

مثل قلب پیر کنعان، چاک چاک

مسافر کربلا

حسین85

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


مصیبت، طاقتش را سر می آورد

که با خود یک دل پرپر می آورد

از آن تن های غرق خون! بمیرم

هزاران تیر باید در می آورد

مسافر کربلا

حسین84

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

 

شبیهِ هر چه که عاشق، سَرَت جدا شده است

تمامِ هستیِ پهناورت جدا شده است

غزل چگونه بگویم ز قطعه های تنت؟!

که بیت بیتِ تو از پیکـرت جدا شده است

مسافر کربلا

حسین83

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


 نگفتنی ست غم بی شمار انگشتر

چنان عقیق شدم داغ دار انگشتر

به مشک طعنه زده در میان قحطی آب

خوشا به حال لب آبدار انگشتر

مسافر کربلا

حسین82

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


به صبح واقعه در خیل دوست دارانش

به ظهر حادثه در جمع بی قرارانش

غروب بر سر نی باز بین یارانش

"به ذکر و زمزمه چاووش سر به دارانش

مسافر کربلا

حسین81

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


زنده در هر دو جهان نیست به جز کشته ی دوست

کشته ام کشته ی او را که جهان زنده به اوست

از در دوست در آ، جلوه گه دوست ببین

که رخ دوست نبینی مگر از دیده ی دوست

مسافر کربلا

حسین80

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


شب هم به حیرت از تو و این خطّ سِیر شد

آمد کسی به خیمه‌ی نورت «زُهیر» شد

مردی میان مسجد خود نرد عشق باخت

شد خطبه‌ی حماسه و نامش «بُریر» شد

مسافر کربلا

حسین8

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ای کسانی که به داغ دل ما می خندید

ما ز جان مونس دردیم و شما می خندید

ملت گریه نگویید به عشاق حسین

خبر از عشق ندارید چرا می خندید

مسافر کربلا

حسین79

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


چقدر آیینۀ کربلا شدن سخت است

کنار خیمه‌تان مبتلا شدن سخت است

تپش گرفته دلم، آسمان چرا ابری است؟

پر از غبار شده باز هم هوا ابری است

مسافر کربلا

حسین78

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ضریح شیشه عطری ست در زمین مانده

شمیم حنجره‌ی توست بعد از این مانده

شمیم حنجره‌ی توست این حوالی‌ها

که حسرتش به دل جنت برین مانده

مسافر کربلا

حسین77

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


نشسته‌ام که بخوانم غزل غزل او را

و مثنوی بسرایم نگاه آهو را

من از تبسم یک گل به شور می‌آیم

و از حوالی آن شهر دور می‌آیم

مسافر کربلا

حسین76

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


وحی خداست در سخنش، کیست این حسین؟

ریزد شفاعت از دهنش، کیست این حسین؟

ریحانۀ پیمبر و از سوز تشنگی 

آتش فتاده در چمنش کیست این حسین؟

مسافر کربلا

حسین75

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


 شِیعَتِی یا کِرَامْ ......... یا عِظَامَ المَقَام

ای شیعیانم، ای اهل کرم و ای والا مرتبگان

 

فانْدبُوا یا حُسَیْنْ .......... بِفُؤادٍ حَزِیْنْ

نوای "یا حسین " را با دلی اندوهگین سر دهید

مسافر کربلا

حسین74

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


نگاه دشت خیره سوی نیزه

چه غوغایی شده پهلوی نیزه

فدای چشم های بیقرارت

نگاهی کن به من از روی نیزه

مسافر کربلا

حسین73

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب 


دوش قرص مه روی تو به یادم آمد

طلعت روی نکوی تو به یادم آمد

می گذشت از در مسجد نفس آلوده خسی

گذر خویش به کوی تو به یادم آمد

مسافر کربلا

حسین72

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


چون روز روشن است که قصدش مصاف نیست

این شاه کم سپاه که بی‌لشکر آمده

یاران نظر کنید به پهلو گرفتنش

این کشتی نجات که بی‌لنگر آمده

مسافر کربلا

حسین71

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


سنگین دلان شام تو را سنگ می زنند

گاهی تو را و گاه مرا سنگ می زنند

آید صدای نالۀ زهرا به گوش من

از روی بام تا که تو را سنگ می زنند

مسافر کربلا

حسین70

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


قافله قافله از دشت بلا می گذرد

عشق، ماتم زده از شهر شما می گذرد

آه ای مردم غفلت زده ی خواب آلود:

سَحَر از کوچه ی خالی ز دعا می گذرد

مسافر کربلا
دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما