ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
حرفی نزن از تشنگی دریا رسیده
از بی پناهی ها مگو مأوی رسیده
پیغمبر آمد خیر نازل شد از آن پس
فیض مدام از عالم بالا رسیده
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
یک سبد یاس در بغل دارم
آسمانی پر از غزل دارم
غزل از جنس لیلی و مجنون
مثنوی های بی مثل دارم
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
وقت عشق است چشم تر بدهید
شمع ها مژده ی سحر بدهید
کار دل گیر یک نگاه شماست
بر مناجات من اثر بدهید
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
صحبت از عاشقی و عشق جگر می خواهد
دم زدن از لب معشوق شِکر می خواهد
بال در بال مَلِک دور مَلَک چرخ زدن
نظر حضرت حق ، همّت پَر می خواهد
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
عشق آمد و مقابل من دفتری گشود
مرغ دلم بهانه گرفت و پری گشود
بال و پری زدم به بلندای آسمان
از لطف خود خدای کریمان دری گشود
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
موّاج می شویم و به دریا نمی رسیم
پرواز می شویم و به بالا نمی رسیم
این بال ها شبیه وبالند ، ابترند
وقتی به سیر عالم معنا نمی رسیم
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
ای پنجمین امام ، یا باقرالعلوم
بر رفعتت سلام ، یا باقرالعلوم
بر علم مصطفی باب تو بود باب
و آن خانه را تو بام ، یا باقرالعلوم
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
مه رجب ، مه تسبیح ، ماه صدق و صفاست
مه نماز ، مه روزه ، ماه ذکر و دعاست
مه عبادت پروردگار حیّ ودود
مه محمد و ماه علی ، مه زهراست
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
باز هم طبع دل شکوفا شد
بزم عشق و طرب مهیا شد
مردی آمد ز خانواده ی نور
مهر او در دل همه جا شد
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
دلم پر مى زند امشب براى حضرت باقر
که گویم شرحى از وصف و ثناى حضرت باقر
ندیده دیده ى گیتى به علم و دانش و تقوا
کسى را برتر و اعلم به جاى حضرت باقر
جهت دریافت کامل مراسم " ولادت حضرت امام باقر علیه السلام " به ادامه ی مطلب مراجعه نمایید
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
ریسمان محکم حبل المتینی فاطمه
آسمان آسمان ها در زمینی فاطمه
نِی عجب گر بند بگشایی ز بازوی علی
تو همان دست خدا در آستینی فاطمه
جهت دریافت کامل مراسم " ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها " به ادامه ی مطلب مراجعه نمایید
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
زندگی ارزش ندارد بی ولای فاطمه
قلبم آرامش ندارد بی ولای فاطمه
در سماوات و زمین گر نور می بینی از اوست
مهر و مه تابش ندارد بی ولای فاطمه
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
سجده های فاطمه شب زنده دارم می کند
مِهر او زیباتر از فصل بهارم می کند
هرچه دارم از دعای مادرم دارم که او
با دعایش لطف زهرا را نثارم می کند
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
رو کرد خدا قدرت پنهانی خود را
تا خلق کند حوری انسانی خود را
ابلیس بهشتی بشود گر بگذارد
بر خاک قدم های تو پیشانی خود را
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
تا آسمانی هست پرواز است بالی هست
در دل امیدی هست تا راه وصالی هست
شکر خداوندی که با تو آشنایم کرد
در سجده می افتم که نورت این حوالی هست
جهت دریافت کامل مراسم " وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها " به ادامه ی مطلب مراجعه نمایید
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
در تمام عمر با چشمان تر گفتم حسین
در غمت با گریه ی شام سحر گفتم حسین
دامنی لبریز گل در دامن خود یافتم
تا که با یاد غمت با چشم تر گفتم حسین