متن نوحه در ادامه ی مطلب
تا شفا بگیری آخر پای بستر تو
باز نماز حاجت مادر خونده دختر تو
از نگاه تو می خونم
تو میری و من می مونم
از غم و غصه ها خسته شدی وای مادر
خیلی تو پیر و شکسته شدی وای مادر
سر رو بسترت میذارم تا آروم بگیرم
از خدا می خوام امشب من جای تو بمیرم
چادر تو رو سر کردم
دور بسترت می گردم
جونی نمونده دیگه به تنت وای مادر
میشه عبای پدر کفنت وای مادر
از غم و غصه ها خسته شدی وای مادر
خیلی تو پیر و شکسته شدی وای مادر
تا شفا بگیری آخر پای بستر تو
باز نماز حاجت مادر خونده دختر تو
از نگاه تو می خونم
تو میری و من می مونم
از غم و غصه ها خسته شدی وای مادر
خیلی تو پیر و شکسته شدی وای مادر
گفتی دخترم این قلبم غرق اشک و آهه
بعد رفتن من تازه غصه هات تو راهه
گفتی که زمینگیر میشم
تو جوونی من پیر میشم
داری آتیش به جونم میزنی وای مادر
گریه کن روضه های منی وای مادر
تا شفا بگیری آخر پای بستر تو
باز نماز حاجت مادر خونده دختر تو
از نگاه تو می خونم
تو میری و من می مونم
از غم و غصه ها خسته شدی وای مادر
خیلی تو پیر و شکسته شدی وای مادر
اگر کشتند چرا آبت ندادند
چرا زان در نایابت ندادند
چرا انگشت و انگشتر نداری
چرا عمامه ای بر سر نداری
نگو عمامه ای بر سر نداری
چرا زینب به سر معجر نداری