خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

 آپارات خیمه
خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

این دشت با اراده ی زینب اداره شـد
در دست جبر اوست همه اختیارها

تاسیس وبلاگ
18 شهریور 1392

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

29

دریافت فایل صوتی 



متن شعر در ادامه ی مطلب



نبینم اشک تو چشات موج بزنه

قدمات به روی چشمای منه

شب جمعه شب سینه زدنه

 

می میرم برای اون صدای تو

برای ناله ی یا جدّای تو

کی می دونه چیه روضه های تو

آقاجون فدای تو

 

بانیِ مجلسای خودِ خدا

مهمونه گوشه نشین هیئت ها

آقاجونم پیش ما هم یک بار بیا

 

امشبم مثل همیشه تنهایی

تا خود اذون صبح کربلایی

کردی آقا دلامون رو هوایی

اگه کربلا میری ما رم ببر

 

شب جمعه شب یا ربِّ، بیا

شب کربلامون امشبه بیا

شب بچه های زینبه بیا

اگه کربلا میری ما رم ببر



از خیمه درآمد، دوران غم زینب کبری به سر آمد

پس سوی برادر، هم جای خودش هم که به جای پدر آمد

این عون و محمد شاید که در این جنگ به کارَت سپر آمد

دیدند خلایق در سایه ی عباس دو قرص قمر آمد

بهتر بدهم شرح در حاشیه ی ماه دو تا شیر نر آمد

از سمت یمین عون، از سمت یسارا محمد به در آمد

با نیزه و شمشیر دیدم که یکی از طرفی با تبر آمد

تا اینکه شکستند، پس هلهله از لشکر بی شرم برآمد

 

سر سلسله زینب فهمید که بیچاره شد از هلهله زینب

با عون و محمد داده است در اینجا به برادر صله زینب

از راه رسیدند در اصل، دو تا هدیه ی ناقابل زینب

با این دو برادر در کربُ بلا ریخته شد از گِل زینب

تا لحظه ی آخر جنگیده و گفتند، امان از دل زینب

تا اشک نریزد پنهان شده در خیمه از این مسأله زینب

در موقع این جنگ یک دشت حسین آمده یک قافله زینب

در موقع این جنگ دریای حسین آمده در ساحل زینب

تا لحظه ی گودال مانند کمان گشته در این فاصله زینب

شد بی بی عالم بی آئینه بی عائله در سلسله زینب

 

امر شد از دو طرف به دو برادر بزنند

بیشتر از علی اکبر، دو برابر بزنند

تا گر ناله شان خیمه ی زینب برسد

امر شد پر بکنند و پس از آن پر بزنند

نیزه ای آمد و از سینه ی هر دو رد شد

داد می زد سرشان حرمله بهتر بزنند

دو زنا زاده رسیدند تبرها در مشت

تا که دایی نرسیده ست دو تا سر بزنند

اربن اربا شدن هر دو که تکراری بود

شمر آمد به کمک ضربه به حنجر بزنند

کاکل هر دو به مشت دو حرامی پیچید

قصد کردند که با نیت مادر بزنند

گفت زینب به ابالفضل دو عینم را گیر

برو و زیر بغل های حسینم را گیر




با تشکر از 



http://mahmoud-karimi.blog.ir/



نظرات  (۱)

۰۴ آذر ۹۲ ، ۲۳:۲۵ منتظران فرهیخته
سلام
خدا قوت...
وقت کردید به ماهم سربزنید.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما