خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

 آپارات خیمه
خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

این دشت با اراده ی زینب اداره شـد
در دست جبر اوست همه اختیارها

تاسیس وبلاگ
18 شهریور 1392

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۶۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر ولادت» ثبت شده است

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آنان که عاشقند و به شیعه ملقبند

از هدیه های خاص خدایی لبالبند

لیلا اگر که سر طلبد سر بیاورند

آماده ی اشاره ی یک دم از آن لبند

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


عالم تمام عرصه ی جولان زینب است

صد جبرئیل گوش به فرمان زینب است 

 هرچه بلا به راه خدا میرسد نکوست

نص صریح آیه ی قرآن زینب است 

مسافر کربلا

007

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


السلام ای همه ی جلوه ی مادر زینب

فخر پیغمبری و زینت حیدر زینب

می نویسیم فقط نامِ شما را بانو

سطرِ اول ، سر هر برگه ی دفتر " زینب"

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


عاشق طواف کعبه ی آمال می کند

اخلاص را چکیده ی اعمال می کند

عاشق شراب می چکد از دیده ی ترش

با گریه مست می شود و حال می کند

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


با درد آمدیم و به دنبال مرهمیم 

کیسه به دوش کوچه ی این نسل آدمیم 

ما را نوشته اند گدایان اهل بیت 

پس بی دلیل نیست که سلطان عالمیم 

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


در گیر و دار قافیه ماندن درست نیست

تنها غزل نوشتن و خواندن درست نیست

باید که عاشقانه بلا را به جان خرید

پای غم نگار نماندن درست نیست

مسافر کربلا

009

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آن قدر عاشقیم که املا نمی شود

مستیِ ما که در قلمی جا نمی شود 

زلف مرا به پنجره های ضریح عشق

طوری گره زدند ، دگر وا نمی شود 

مسافر کربلا

008

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


نسیم پرده ی گهواره را تکان می داد

برای عرض ارادت ، خودی نشان می داد

ستاره های درخشان خوشه ی پروین

کنار پنجره مبهوت کودکی شیرین

مسافر کربلا

007

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


خدا به هیبت یک زن فرود می آید

و نسل سینه زنان به وجود می آید

و زن اگر که تویی ما کداممان مردیم ؟

اگر تو اوج زنی ؛ زن شناس می گردیم

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


سرشار از ترانه ی یک رود جاری ام

امروز در نهایت امّیدواری ام

احساس می کنم که به دریا بدل شدم

احساس می کنم که بر این خاک جاری ام

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


وقتی که تو را عرش معظم آورد

یک فاطمه زهرای مجسم آورد

قنداق تو را که آسمان می بوسید

جبریل به گریه های نم نم آورد

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


قلم به دست گرفتم که با خدا باشم

قلم به دست گرفتم که از شما باشم

قلم به دست گرفتم که از تو بنویسم

و با ثنای تو هم دوش انبیا باشم

مسافر کربلا

009

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


خانه ی مولاست امشب جنّة الاعلای دیگر

فاطمه بگرفته در آغوش خود زهرای دیگر

جلوه گر شد اختری تابنده در ماه جمادی

اختری تابنده نه ، مهر جهان آرای دیگر

مسافر کربلا

008

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


باز هم شهر مدینه شب رؤیایی داشت

یاس حیدر به بَرَش غنچه زیبایی داشت

متولد شده بود آینه ی حجب و حیا

دختری که دم او هیبت مولایی داشت

مسافر کربلا

007

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


گفتم از کوه بگویم قدمم می لرزد

از تو دم می زنم اما قلمم می لرزد

هیبت نام تو یک عمر تکانم داده ست

رسم مردانگی ات راه نشانم داده ست

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


نماز عشق به پا می کنم به نام حسین

به نای سینه نوا می کنم به نام حسین

تو زینبی و همه قاصرند از وصفت

کتاب عشق تو وا می کنم به نام حسین

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


با دست شوق چاک گریبان گرفته ایم 

از فرط شور باده ی طوفان گرفته ایم

در اوج ناز تخت سلیمان گرفته ایم

امشب به دست زلف پریشان گرفته ایم

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


وقت نزول رحمت حق از سحاب شد

یعنی که جام دیده ی ما پُر شراب شد

مستی ما به رتبه ی اعلی رسیده است

آن گونه که دل همه ی ما خراب شد

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


امشب علی ولیمه به خلق جهان دهد 

امشب زمین فروغ به هفت آسمان دهد 

امشب خدا تجلّی خود را نشان دهد 

با خطّ نور ، بر همه خطّ امان دهد 

مسافر کربلا

012

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آنقدر آمدند و گرفتارتان شدند

خاک شما شدند و هوادارتان شدند 

زیباترین اهالی دنیای عشق هم

یوسف شدند و گرمی بازارتان شدند 

مسافر کربلا

011

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دنیای با حضور تو زیباست واقعا

قطره کنار چشم تو دریاست واقعا

شاعر به عشق روی شما خط خطی کند!

اینجا قلم به شوق تو برپاست واقعا

مسافر کربلا

009

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

 

 السلام علیک یا ساقی

 گوشه چشمی ، خراب آمده ام

 اشک هایم دخیل دامن تان

 زائر بارگاه میکده ام

مسافر کربلا

008

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


عقل مجنون شود از این همه لیلایی تو

من و از دور تماشای تماشایی تو

از قدم های تو روشن شده این قلب سیاه

نیست حتی خود خورشید به زهرایی تو

مسافر کربلا

007

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


پَرِ شکسته به بالا نمی رسد هرگز

تلاش می کند اما نمی رسد هرگز

کبوتری که هوایی نشد در این وادی

به آسمان تمنا نمی رسد هرگز

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ساقی بیاورید که بزمی به پا کنیم

ساغر بیاورید که قدری صفا کنیم

مطرب بیاورید که تا خط خویش را

از خط  پیروان طریقت جدا کنیم

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ای حضرت معشوق ای لیلاترینم

من از همه پروانه ها شیدا ترینم

سنگ ملامت خورده ی عشق تو هستم

یعنی میان عاشقان رسواترینم

مسافر کربلا

007

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


لب نگار که باشد رطب حرام بود

زمان واجبمان مستحب حرام بود

فقیه نیستم اما به تجربه دیدم

بدون عشق ؛ مناجات شب حرام بود

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


در آسمان چشم تو رأفت گذاشتند

آثاری از طلوع محبت گذاشتند

با خلقت تو ای همه ی آبروی خلق

منّت سر اهالی خلقت گذاشتند

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


سکوت عقربه ها را زمان به وجد آمد

حضور سبز تو را آسمان به وجد آمد

قدم گذاشتی آهسته در دل دنیا

جهان به شوق در آمد، جهان به وجد آمد

مسافر کربلا

009

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


گیرم هزار کعبه خدا خلق می نمود

چنگی به دل نمی زد اگر مرتضی نبود

ما را نوشته اند گدایان مرتضی

بر روی سینه حک شده این لوح یاد بود

مسافر کربلا
دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما