خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

 آپارات خیمه
خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

این دشت با اراده ی زینب اداره شـد
در دست جبر اوست همه اختیارها

تاسیس وبلاگ
18 شهریور 1392

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۲۸۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غزل» ثبت شده است

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


سیاه گشته جهان پیش دیده ی تر من 

کجایی ای مه در بحر خون شناور من

ستاره ی سحرم آفتاب صبحدمم

غروب کرده به هنگام ظهر در بر من

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


نازنین حالا که دیدی حرف ؛ حرف ناز شد

جان به لب کردی مرا تا که لبانت باز شد

دست بردم زیر جسمت تا در آغوشت کشم

ناگهان دادم در آمد برملا این راز شد

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


وقت آن است بگیری قمرش گردانی

پسرت را به فدای پدرش گردانی

ایستاده به روی پای خودش از امروز

مرد گشته ببرش مردترش گردانی

مسافر کربلا
003
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

این طفل که لب تشنه ی یک قطره ی آب است

یک قطره اشکش رزق صد جام شراب است

کرببلا حالا دو تا خورشید دارد

بر روی دست آفتابی آفتاب است

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


در بین آب طفلی از قحط آب می سوخت

از هُرم تشنگی اش حتّی سراب می سوخت

خوابید ، لیک آن روز با چشم باز خوابید

می بست اگر که پلکش پرهای خواب می سوخت

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


سپاه را چقدر سیر کرد آب فرات

چه زود این همه تغییر کرد آب فرات

چه کرد با جگر تشنه ها نمی دانم

رُباب را که زمین گیر کرد آب فرات

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


در انتظار تو چشمم پر آب شد شب سوم

نیامدی جگر من کباب شد شب سوم

اگر غلط نکنم هر دومان بناست بسوزیم

دلم ز داغ عظیمی مذاب شد شب سوم

مسافر کربلا
001
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

دستش از عمه کشید و بدنش می پیچید

زیر پایش عربی پیرهنش می پیچید

گِردبادی ز خیامی به نظر می آمد

گِردش انگار زمین و زمنش می پیچید

مسافر کربلا
018
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

ما را به نام هیچ کس قنبر نگردان

یعنى غلام خانه ی دیگر نگردان 

معطل کن و چیزى نده ، بگذار باشیم

ما را فقیر این در و آن در نگردان

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


هر کسی دارد نگاه یک نفر را پشت سر

زودتر باید بیندازد سفر را پشت سر

جنگ جویان جهان شمشیر دارند و شما

صلح جویی چون که می بندی سپر را پشت سر

مسافر کربلا

01

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


در گنهکاری ز بس مشهور هستم

هر کجایی می روم مقهور هستم

طعنه ی مردم به من ، دردی ندارد

درد من این است از تو دور هستم

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


تمام زاویه ها را کشیده ای قائم

آهای سرو قدِ سرترین ! سرت سالم

غزال " اُم ولد " نور چشم های جواد

پدر بزرگ شب قدر - حضرت قائم -

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


طلوع صبح می پرد دو پلک من برای تو

دلم عجیب می کند هوای تو ، هوای تو ...

و بعد از آن دو چشم من پر از خیال می شود

و چکه چکه می کند به راه آشنای تو

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


مرید و زائرت از هر نژاد است

خودش روز است و با شب در تضاد است

مگر شمس جمال تو که این دل

به این خورشیدها بی اعتماد است

مسافر کربلا

01

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


چشم مرا پیاله ی خون جگر کنید

هر وقت تر نبود به اجبار تر کنید

من کمتر از گدای شب جمعه نیستم

خانه به خانه دست مرا در به در کنید

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


خاک حرم رسید ، دوا نیز داده شد

آب حرم رسید ، شفا نیز داده شد

ما طور خواستیم مقیم حرم شدیم

ما جلوه خواستیم ، خدا نیز داده شد

مسافر کربلا
دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما