خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

 آپارات خیمه
خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

این دشت با اراده ی زینب اداره شـد
در دست جبر اوست همه اختیارها

تاسیس وبلاگ
18 شهریور 1392

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۱۰۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مناجات با حضرت امام حسین علیه السلام» ثبت شده است

010

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دریا به چشم گریه کنانت چو شبنم است

یعنی که هرچه گریه برایت کنم کم است

شکر خدا که با همه ناقابلیمان

اشکی برای عرض ارادت فراهم است

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


نه آب بود نه آتش نه خاک بود نه باد

معلم ازلی یا حسین یادم داد

اگر که خاک در آستان او نشوم

تنم غبار هوا و سرم رود بر باد

مسافر کربلا

008

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


هر روزِ ما به یاد عزایت محرم است

هر لحظه یک هزاره غم و اشک و ماتم است

هر شب طواف دور مزار تو حج ماست

هر سال چشم ما به عزای تو زمزم است

مسافر کربلا

014

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


رمیده ایم بیا و شکار کن ما را

به نوکری خودت اختیار کن ما را

به پای آبله دار پیادگان حرم

بیا به کشتی عشقت سوار کن ما را

مسافر کربلا

013

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


هوای قلب حسینی ؛ دو چشم بارانی است

هوای میکده از نام دوست رحمانی است

گرفته شور محبت همه وجودم را

جدایی من و عشق حسین ویرانی است

مسافر کربلا

015

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دیدید اگر که یکسره در کنج خلوتیم

غرق محبتیم ... به دنبال وصلتیم

هجران کشیده ایم ... گناهی نکرده ایم

از دوری نگار پر از درد غربتیم

مسافر کربلا

015

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


عمری ست کشیدم به دلم بار غمت را

عمری ست کشیدم سر دوشم علمت را

عمری ست به دل نقش نمودم به خط اشک

ای خون خدا شعر خوش محتشمت را

مسافر کربلا

014

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


هر کسی خواسته باشد به خدایی برسد

باید از کشتی تو راهنمایی برسد

نه فقط فطرس پر سوخته ی تو حتی

بی تو جبریل محال است به جایی برسد

مسافر کربلا

015

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


خانه ای که سر در آن جای چوب پرچم است

چارچوبش تکیه گاه بانویی قامت خم است

هم چو سلمان اندرونی رفتن این خانه ها

رزق هر کس نیست حرف محرم و نامحرم است

مسافر کربلا

015

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بر روی دستم غیر خاکستر نیاوردم

شرمنده ام حالا که بال و پر نیاوردم

تو بی محلی کردی و من ریختم در خود

اما صدایش را همیشه در نیاوردم

مسافر کربلا

015

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


شب جمعه است هوایت نکنم می میرم

یادی از صحن و سرایت نکنم می میرم

ناله و شِکوه حرام است بر عشّاق ولی 

از فراق تو شکایت نکنم می میرم

مسافر کربلا

017

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


گِلمان ساخته از تربت بُستانت شد

روحمان خلق ز انوار فروزانت شد

عقل می خواست تقابل بکند با عشقت

بی خبر از همه جا آمد و حیرانت شد

مسافر کربلا

008

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


یکدفعه عاشقم شد و کم کم مرا خرید

زیبا و زشت هر چه که بودم مرا خرید

مانند " جون "قبل محرم شدم غلام

مانند "عون " بعد محرم مرا خرید

مسافر کربلا

015

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


تا میان روضه ات ما را مکان دادی حسین

دست ما گریه کنان برگ امان دادی حسین 

تو نوشتی خواهرت هم پای آن را مُهر کرد

اشک دادی و به ما سود کلان دادی حسین

مسافر کربلا

008

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


نامحرم آوردم دل و محرم گذشتم

بر دل نوشتم : " دوستت دارم ... " گذشتم

عشق است و عاشق هر چه دارد نذرِ عشق است

از مادرم ، دار و ندارم هم گذشتم

مسافر کربلا

014

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بعد عمری نوکری در حسرتم دیدار را

کار را ول کرده ام چسبیده ام دلدار را

من غلامی می کنم او خوب شاهی می کند

حق نگیرد از من این ارباب و این دربار را

مسافر کربلا

008

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


در راه عشق رنج و بلا مزه می دهد

در سلک ماست بزم عزا مزه می دهد

ترجیح می دهم بشوم مبتلا ولی

چون نام تو دواست شفا مزه می دهد

مسافر کربلا

015

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


چشم ما تا که به زخم بدنت گریان است 

اشک ما گوهر رخشان یم عرفان است 

به همان آیه که خواندی به سر نیزه قسم 

خون پاک تو ، حیات دگر قرآن است 

مسافر کربلا

015

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


تربتت خاکستر بی مایه را زر می کند

سنگ اسود را مثال در و گوهر می کند

حال ما خوب است ؛ اما پنج وعده در صلاه

حال ما را سجده بر خاک تو بهتر می کند

مسافر کربلا

014

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


شادی جهان هیچ است ؛ عشق است همین غم را

هر ثانیه می خواهیم این عالم ماتم را

همدست ملائک شد ؛ شد آبرویش تضمین

دستی که در این شب ها برداشته پرچم را

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


عشق است مرا که در عزایت رنگ بدنم سیاه باشد

از لطمه‌ ی روضه‌ ی غم تو عشق است تنم سیاه باشد

از بس که مرا همیشه مادر از کودکی‌ ام سیاه پوشاند

پایان وصیتم نوشتم حتی کفنم سیاه باشد

مسافر کربلا

009

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب 


کمی شکوفه و شبنم برای من کافی ست

دو شاخه گل ، گل مریم برای من کاف یست

برای از تو سرودن برای بارش شعر

شب و سکوت و کمی غم برای من کافی ست

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


گر چه باور نمی کنم اما ، می روم کربلا خدا را شکر

مردم ! آقای مهربانم باز ، راه داده مرا خدا را شکر

کربلایی و مبتلا داری ، شهر عشقی برو بیا داری

بر سر قدس و کعبه جا داری ، با دو گنبد طلا خدا را شکر

مسافر کربلا

011

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


غرقیم در حدود تو غرقیم یا کریم

در بی کران جود تو غرقیم یا کریم

ما در ازل به پرسش سبز تو آمدیم

در حضرت وجود تو غرقیم یا کریم

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


از روز عهد ، روز ازل نه ، قدیم تر 

نشنیده ایم از تو کسی را کریم تر

اول تو با خدا به سخن لب گشوده ای 

موسی کلیم بوده ولی تو کلیم تر 

مسافر کربلا

014

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آن چنان که بارش باران نم نم دیدنی است

چشم خیس گریه کن های شما هم دیدنی است

هم نزول حضرت جبریل سوی روضه ها

هم گدایی کردن امثال حاتم دیدنی است

مسافر کربلا

024

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


از غم هجر کنم ترک جماعت گاهی

می زند بر دل من شور محبت گاهی

شب جمعه شد و یاد حرمت افتادم

می چشم از غم هجران تو تربت گاهی

مسافر کربلا

017

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


عاشقانت می فروشند عیش را ، غم میخرند

دل به پاى روضه می ریزند ماتم میخرند

باز هم شیر حلال مادران تاثیر کرد

بچه ها دارند از بازار پرچم میخرند

مسافر کربلا

015

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


برگ سبز درخت یاسینیم

دست پرورده های آمینیم

وقف این آسمان شش گوشه

وقف این بارگاه دیرینیم

مسافر کربلا

014

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


خودم را از اول ، دوباره کشیدم

نشستم برایت ستاره کشیدم

کمی گریه کردم و پایین چشمم

نشستم دو تا راه چاره کشیدم

مسافر کربلا
دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما