خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

 آپارات خیمه
خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

این دشت با اراده ی زینب اداره شـد
در دست جبر اوست همه اختیارها

تاسیس وبلاگ
18 شهریور 1392

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۲۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مناجات با حضرت امام رضا علیه السلام» ثبت شده است

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


عشق رسوایی محض است که حاشا نشود

عاشقی با اگر و شاید و اما نشود

شرط اول قدم آن است که مجنون باشیم

هر کسی در به در خانه ی لیلا نشود

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


از کریمان سنگ می خواهیم ما ، زر می رسد

در حرم از آنچه می خواهیم بهتر می رسد

لطف و احسان کریمان را شمردن مشکل است

وقت احسان پشت آن احسان دیگر می رسد

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


جام ها بی تاب از رزقِ شراب و باده اند

صحن ها بهر حضور سائلان آماده اند

با امید وصلِ این جنت تقلا می کنند

ذره هایی که میان راه ، بین جاده اند

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


 باید برای از تو سرودن وضو گرفت

یک گوشه ای نشست و به لب ذکر هو گرفت

با پای دل مسافر صحن عتیق شد

آنجا ز دست ساقی کوثر سبو گرفت

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دل سودا زده سامان نپذیرد هرگز

کافر چشم تو برهان نپذیرد هرگز

آن که بیمار نگاهی شده هنگام سحر

منت مرهم و درمان نپذیرد هرگز

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


تا یوسف اشکم سر بازار نیاید

کالای مرا هیچ خریدار نیاید

در سوز جگر مصلحت ماست که ما را

غیر از جگر سوخته در کار نیاید

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


در حرم لب بر لب پیمانه باشد بهتر است

شمع دورش چند تا پروانه باشد بهتر است

 بهتر آن که از در هر خانه نومیدم کنند

دل اگر با غیر تو بیگانه باشد بهتر است

مسافر کربلا

 005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


عشق یعنی که به شوق تو به صحرا بزنم

به هوای دل پاک تو به دریا بزنم

عشق یعنی بشوم آهوی آواره‌ ی تو

بدهم دل به صدای خوش نقاره‌ ی تو

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دم نمی‌ فهمد دمی هم بازدم را هیچ‌ وقت 

مردم بی‌ غم نمی‌ فهمند غم را هیچ‌ وقت 

چشم وا کردیم محو گنبدت بودیم باز

ما نفهمیدیم این نوع از کرم را هیچ‌ وقت 

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


پیش طبیب هستم و درمان نوشته است

درمان برای من رخ جانان نوشته است

فهمید بی قراری من علتش چه بود

دیدار روی ماه کریمان نوشته است 

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


مطلع شعر اگر شاه خراسان باشد

واژه باید همه جا دست به دامان باشد

لطف این شاه گدا را سر و سامان داده است

پس غمی نیست اگر زلف پریشان باشد

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


این نسخه را بر بال یک پروانه بنویسید

دارو ؟ ... نه در این برگه دارو خانه بنویسید 

مشهد - حرم یک عمر پشت پنجره فولاد

جای مُسکّن هم برایم دانه بنویسید 

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آن خالقی که بر تن بی روح جان دهد

مهر تو رایگان به دل خاکیان دهد

شخص کریم ، جودِ بلاشرط می کند

آری خدا هر آنچه دهد رایگان دهد

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


خانه های آن کسانی می خورد در بیشتر

که به سائل می دهند از هر چه بهتر بیشتر

عرض حاجت می کنم آنجا که صاحبخانه اش

پاسخ یک می دهد با ده برابر بیشتر

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


نیست گاهی ، هیچ راهی ، جز به شاهی رو زدن

با غمی سنگین رسیدن پیش او زانو زدن

ظهرِ گرما ، صحن سقاخانه می چسبد چقدر

ضامن آهو شنیدن ، بعد از آن " یا هو " زدن

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


با تو هوای عالم امکان عوض شده

وجه خدا رسیده و انسان عوض شده

چندین هزار سال خراسان خرابه بود

با تو بهشت گشته ، بیابان عوض شده

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آمدم ای شاه پناهم بده 

خط امانی ز گناهم بده

ای حرمت ملجأ درماندگان 

 دور مران از در و راهم بده

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


لب اگر خورد به پیمانه بها می گیرد

سنگ با دست شما حکم طلا می گیرد

شاهد واقعه سلمانی نیشابور است

هرکسی خواست بداند که کجا می گیرد

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

با همین اشک سحر کار تکلم می شود

با وجود چشمه کِی حرف از تیمم می شود ؟

چشم های نیمه بازم را به لطف خود ببخش

اشکِ بیش از حد دلیل این تورم می شود

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دست اگر باشد دخیل کنج دامان بهتر است

از نماز شب توسل بر کریمان بهتر است 

دل ولو کوچک ، به لطف تو بزرگی می کند

یک دهِ آباد از صد شهر ویران بهتر است 

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دامن آلوده و بار گناه آورده ام

گر چه آهی در بساطم نیست ؛ آه آورده ام

هر که بودم هر که هستم با کسی مربوط نیست

بر امام مهربان خود پناه آورده ام

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


تیزی شمشیر هم تسلیم ابرو می شود

شیر هم در پای چشمان تو آهو می شود 

نیست فرقی بین ربّ و عبدِ عین رب شده

گاه ذکرم یا رضا و گاه یا هو می شود

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


 در حریم نور جای مشعل و فانوس نیست 

هیچ کس از لطف تو در این حرم مأیوس نیست

شکرِ حق با شیر مادر مهرتان در دل نشست 

واقعا بیچاره هرکس با شما مأنوس نیست

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


غزل ناب تو بیچاره کند دیوان را

جذبه ی عشق تو دیوانه کند انسان را

طرز رفتار تو شد ارثیه خدّامت

که کند سرمه ی چشمان ، قدم مهمان را

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دوباره تشنه ی جام وصال آمده ام

به کیل خالی و دست سؤال آمده ام

شمیم وصل تو هیهات از سرم برود

خمار رایحه ی لا یزال آمده ام

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


از آسمان شبت یک ستاره می خواهم

برای درد دلم راه چاره می خواهم

میان خمره ی چشمت شراب نوشیدم

از آن شراب نداری؟... دوباره می خواهم

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


هر چند که در شهر تو بازار زیاد است

باید برسم زود... خریدار زیاد است

من در به درِ پنجره فولادم و دیریست

بین من و آن پنجره دیوار زیاد است

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


مرید و زائرت از هر نژاد است

خودش روز است و با شب در تضاد است

مگر شمس جمال تو که این دل

به این خورشیدها بی اعتماد است

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


خاک حرم رسید ، دوا نیز داده شد

آب حرم رسید ، شفا نیز داده شد

ما طور خواستیم مقیم حرم شدیم

ما جلوه خواستیم ، خدا نیز داده شد

مسافر کربلا
دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما