نازنین یار مرا باز ندیدی باشد | زیارت اربعین | حسن سرمست

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

نازنین یار ! مرا باز ندیدی ! باشد!

به گمانم که دل از من تو بریدی ! باشد!

بود همواره امیدم که مرا می خواهی

من همانم که نشستم به امیدی ، باشد!

عشقت مرا دوباره از این جاده می‌برد | زیارت اربعین | یوسف رحیمی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

عشقت مرا دوباره از این جاده می‌برد

سخت است راه عشق ولی ساده می‌برد

پای پیاده آمدم و شوق وصل تو

من را اگر چه از نفس افتاده ، می‌برد

چتر را می بندم و روی زمین می ایستم | زیارت اربعین | محسن رضوانی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

چتر را می بندم و روی زمین می ایستم

زیر باران امام اولین می ایستم

اذن می خواهد به ایوان نجف داخل شدن

بین صف پشت سر روح الامین می ایستم

این روزها پر از تب مولا کجایی ام | زیارت اربعین | حسن بیاتانی

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب

این روزها پر از تب مولا کجایی ام

اما هنوز کوفه ای از بی وفایی ام

ای زخمی از دورویی من! دوست دارمت

در گیر و دار تیرگی و روشنایی ام