خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

 آپارات خیمه
خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

این دشت با اراده ی زینب اداره شـد
در دست جبر اوست همه اختیارها

تاسیس وبلاگ
18 شهریور 1392

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۱۲۵۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «متن شعر» ثبت شده است

022

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


سنگ فیروزه ز نیشابور باشد بهتر است

با تو این ویرانِ دل ، معمور باشد بهتر است

حرفتان نور است و جایش در میان سینه است

هرچه این دل ، بیشتر پر نور باشد بهتر است

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بانو زبانزد است حیایی که داشتی

تاریخ ثبت کرده وفایی که داشتی

نازل شود به وحی خدا مدح وصف تو

با آن مقام پیش خدایی که داشتی

مسافر کربلا

001

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


در علم و فضیلت و ادب دریایی

در عصمت و صبر و حلم بی همتایی

سجاده‌ ی تو شمیم کوثر دارد

تو آینه‌ ی ‌حقیقی زهرایی

مسافر کربلا

 013

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


مهر تو خار نخل هایم را رطب کرد

ما را گدای اول ماه رجب کرد

آقای من مهر تو را واجب نوشتند

یعنی تو را بر غیر تو غالب نوشتند

مسافر کربلا

018

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


حرفی نزن از تشنگی دریا رسیده

از بی پناهی ها مگو مأوی رسیده

پیغمبر آمد خیر نازل شد از آن پس

فیض مدام از عالم بالا رسیده

مسافر کربلا

017

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


یک سبد یاس در بغل دارم

آسمانی پر از غزل دارم

غزل از جنس لیلی و مجنون

مثنوی های بی مثل دارم

مسافر کربلا

011

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


صحبت از عاشقی و عشق جگر می خواهد

دم زدن از لب معشوق شِکر می خواهد

بال در بال مَلِک دور مَلَک چرخ زدن

نظر حضرت حق ، همّت پَر می خواهد

مسافر کربلا

014

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


موّاج می شویم و به دریا نمی رسیم

پرواز می شویم و به بالا نمی رسیم

این بال ها شبیه وبالند ، ابترند

وقتی به سیر عالم معنا نمی رسیم

مسافر کربلا

010

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دلم پر مى ‏زند امشب براى حضرت باقر

که گویم شرحى از وصف و ثناى حضرت باقر

ندیده دیده ى گیتى به علم و دانش و تقوا

کسى را برتر و اعلم به جاى حضرت باقر

مسافر کربلا

029

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


سجده های فاطمه شب زنده دارم می کند

مِهر او زیباتر از فصل بهارم می کند

هرچه دارم از دعای مادرم دارم که او

با دعایش لطف زهرا را نثارم می کند

مسافر کربلا

02

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


 مانند یک ابر بهاری یابن الزهرا

حال و هوای گریه داری یابن الزهرا

این روزها خیلی دلت را غم گرفته

دلخسته از این روزگاری یابن الزهرا

مسافر کربلا

007

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


سلام ام‌ ابیها ، منم ، گدای شما

تمام بود و نبود جهان فدای شما

سلام حامیِ حیدر ، سلام جان علی

سلام مادرِ مظلوم شیعیان علی

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دست دستاس تو نان داد همه دنیا را 

کرمش برد پی شغل گدایی ما را   

قرص خورشید همان نان سر سفره ت بود 

رفت تا پر کند از گندم تو بالا را   

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


صحبت از فاطمه سر فصل غزل خوانی ماست

گریه در روضه ی او مسلک عرفانی ماست

ما پریشان غم مادرمان فاطمه ایم

غربتش علت این گریه ی طولانی ماست

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


کشته شد محسن و آنان که تماشا کردند 

سند تیر به اصغر زدن امضا کردند ! 

بعد پیغمبر اسلام چه ها کرد امت 

که دو تا قامت محبوبه ی یکتا کردند ! 

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


به بستر فاطمه افتاده و مولا پرستارش

ببین حال پرستار و مپرس احوال بیمارش

کسی از آشنایان هم به دیدارش نمی آید

بود چشمش به در تا کی اجل آید به دیدارش

مسافر کربلا

028

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


نه چون پروانه ام کز سوز غم بال و پرم سوزد

من آن شمعم که از شب تا سحر پا تا سرم سوزد

همان بهتر نگردد هیچ کس نزدیک این بستر

که دانم هر کسى آید کنار بسترم ، سوزد

مسافر کربلا

026

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


علی که آینه ‌ی روشن خدای تو بود 

همیشه آینه ‌اش روی حق نمای تو بود 

حدیث قدسی «لولاک» معتبر سندی است 

که هر چه کرد خدا خلق ، از برای تو بود 

مسافر کربلا

025

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


چه می‌ شد ؟ گر مرا با غربت خود آشنا می ‌کرد

چه می‌شد سفره ‌اش گر ، گل برای غنچه وا می ‌کرد

چرا می ‌کرد دور از چار طفلش بستر خود را

گل از چه خویش را از غنچه ‌های خود جدا می ‌کرد

مسافر کربلا

024

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بُرد در شب تا نبیند بی‌ نقاب

ماه نورانی تر از خود ، آفتاب

بُرد در شب پیکری همرنگ شب

بعد از آن شب ، نام شب شد ننگ شب

مسافر کربلا

023

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


نیمه شب تابوت را برداشتند

بار غم بر شانه‌ ها بگذاشتند

هفت تن ، دنبال یک پیکر ، روان

وز پی‌ آن هفت تن ، هفت آسمان

مسافر کربلا

022

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


چه غم گر هر کسی از من به جز غم رو بگرداند

مبادا از سرم رو کاسه ‌ی زانو بگرداند

رهین منّت دردم که بنشسته به پهلویم

به بستر ، او مرا زین سوی ، بر آن سو بگرداند

مسافر کربلا

021

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ای شمع سینه سوخته ‌ی انجمن علی

تقدیر توست سوختن و ساختن ، علی

ای رهبری که منزوی ‌ات کرده جهل خلق

ای آشنای درد ، غریب وطن علی‌

مسافر کربلا

020

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


یک گل نصیبم از دو لب غنچه فام کن 

یا پاسخ سلام بگو یا سلام کن 

ای آفتاب خانه ی حیدر مکن غروب 

این سایه را تو بر سر من مستدام کن 

مسافر کربلا

019

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


گل ، بر من و جوانی من گریه می‌ کند

بلبل به خسته جانی من گریه می‌ کند

از بس که هست غم به دلم ، جای آه نیست

مهمان به میزبانی من گریه می‌ کند

مسافر کربلا

018

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


تا علی ماهش به سوی قبر بُرد

ماه ، رخ از شرم ، پشت ابر بُرد 

آرزوها را علی در خاک کرد

خاک هم گویی گریبان چاک کرد 

مسافر کربلا

017

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


نورها ، از پرتو روبند توست 

آفتاب خانه ام ، لبخند توست

دید شرح حال او ناگفتنی ست

ای زبانم لال ، زهرا رفتنی ست

مسافر کربلا

016

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


یار من رفت و به من شکوه ز اغیار نکرد

با من سوخته دل درد دل ابراز نکرد

تا نفس داشت مرا از دل و جان یاری کرد

گر چه کس یاری او جز من بی یار نکرد

مسافر کربلا
دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما