خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

 آپارات خیمه
خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

این دشت با اراده ی زینب اداره شـد
در دست جبر اوست همه اختیارها

تاسیس وبلاگ
18 شهریور 1392

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۵۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «وحید قاسمی» ثبت شده است

1

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


در مجلس عزای شما گریه می کنم

امشب فقط برای شما گریه می کنم

عطر گلاب مرقدتان بر مشام خورد

در گوشه ی سرای شما گریه می کنم

مسافر کربلا

1

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


در سرد سیر شهر دل، روح بهاری

در  شوره زار سینه ی من چشمه ساری

می خواهی امشب بر کویر دیده گانم

با روضه هایت باغی از شبنم بکاری

مسافر کربلا

2

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


السلام علیک یا ساقی

گوشه چشمی، خراب آمده ام

اشک هایم دخیل دامنتان

زائر بارگاه میکده ام

 

مسافر کربلا

3

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


زمین به لرزه در آمد، شکست کنگره ها

رها شدند خلایق ز بند سیطره ها

شبی که آتش آتشکده فروکش کرد

شبی که خاتمه می یافت رقص دایره ها

مسافر کربلا

4

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


پیر بزرگ طایفه بود و کریم بود

در اعتلای نهضت جدش سهیم بود

مسندنشین کرسی تدریس علم ها

شایسته ی صفات حکیم وعلیم بود

مسافر کربلا

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دور ، دور قدرت قابیل بود

 کار و کسب عاشقی تعطیل بود

  دشنه ی شرک و پلیدی تشنه

 خون سرخ و پاک اسماعیل بود

مسافر کربلا

1

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


خون می چکد ز دیده ی در خون شناورم

در بُهت چشم های گهربار مادرم

سوز عطش به ریشه ی من تیشه می زند

خشکیده شاخه های بلند صنوبرم

مسافر کربلا

1

تب دار ترین تب زده ی بستر دردم

پر سوز ترین حنجره ی حنجر دردم

رنگ رخ من بر همگان فاش نموده

در باغ نبی جلوه ی نیلوفر دردم

مسافر کربلا

...

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بوی فراق می دهد این گریه های من

 ماتم گرفته شال سیاه عزای من

 شرمنده ام که از غم زینب نمرده ام

 آقا ببخش، درگذر از این خطای من

مسافر کربلا

4

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


در ماتم فراق پدر گریه می کنم

همراه شمس و نجم و قمر گریه می کنم

شب ها و روزها ز غمش مویه می کنم

تا آخرین توان بصر گریه می کنم

مسافر کربلا

حسین14

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


حب الحسین رشته تحصیلی شـــماست

دانشسرای عشق و جنون شهر کربلاست

در مبـحـث حسـین شـنـاسـی مـوفـــقـید

 موضـوع بـحث سینه زدن پای روضه هاست

مسافر کربلا

حسین12

 ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


تو لحظه های آخر وقتی دارم میمیرم

ترسم اینه که مزد نوکریمو نگیرم

ترسم اینه دم مرگ چشم انتظار بشینم

تنها باشم آقاجون روی تو رو نبینم

مسافر کربلا

112

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ای کشتی نجات زمان کشتیم شکست

افتاده ام  به  ورطه  گرداب  خود پرست

در  زیر  تا زیانه  رگبار  و  صاعقه

پشتم  خمید و رشته  امید  من  گسست

مسافر کربلا

حسین9

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


نایِ نی تر شد از فغان افتاد

گوشه ای جام شوکران افتاد

روضه ات را جگر نمی فهمد

ردِ اشکم به استخوان افتاد

مسافر کربلا

115

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


همراه زخم های تنت گریه ام گرفت

از پیرهن نداشتنت گریه ام گرفت

با دیده های سرخ جگر مثل مادرم

هنگام دست و پا زدنت گریه ام گرفت

مسافر کربلا

حسین86

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


اینان که سنگ سوی تو پرتاب می کنند

بی حرمتی به آینه را باب می کنند

در قتلگاه، آن جگر تشنه ی تو را

با مشک های آب خنک، آب می کنند

مسافر کربلا

حسین85

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


جماعتی که به سر نیزه ها نظر دارند

نشسته اند زمین تا که سنگ بردارند

خدا به خیر کند -سنگ های بی احساس-

برای کـودک مـان روی نی خطـر دارند

مسافر کربلا

حسین83

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


سوره ی مستور روی نیزه ها می بینمت

  آیه ی  والطور  روی  نیزه ها می بینمت

 منبر و رحلت چه شد؟ ای زاده ی ختم رسل

 قاری مشهور! روی نیزه ها می بینمت

مسافر کربلا

022

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


کلیم بی کفن کربلای میقاتی

خلیل بت شکن کعبه ی خراباتی

 چه فرق می کند آخر به نیزه یا گودال ؟

 همیشه و همه جا تشنه ی مناجاتی

مسافر کربلا

 005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


قسمت این بود بال و پر نزنی

مرد بیمار خیمه ها باشی

حکمت این بود روی نی نروی

راوی رنج نینوا باشی

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


آفتاب غرور ایلت را

با نگاهت به جنگ شب بردی

زخم های جمل دهان وا کرد

تا که نام " علی " به لب بردی

مسافر کربلا
002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


قدم می زد تو میدون ، مثلِ یه شیر بیشه

واسه علی اکبر ، حریف پیدا نمی شه

سپاه شام و کوفه ، نقشه هاشون بر آبه

آخه علی اکبر ، نوه ی بوترابه

مسافر کربلا
دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما