خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

 آپارات خیمه
خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

این دشت با اراده ی زینب اداره شـد
در دست جبر اوست همه اختیارها

تاسیس وبلاگ
18 شهریور 1392

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۱۱۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهادت مادرم افسانه نیست» ثبت شده است

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بر دیده ام ، که موج زند قطره هاى اشک

اى کاش بوده جلوه ی رویت به جاى اشک !

بعد از غروب ماه رخت ، خانه ام پدر !

ماتم سراى دل شد و خلوت سراى اشک

مسافر کربلا

027

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


اى حرم خاص خداوندگار

دست خداوند ، ترا پرده دار

اُمِّ اَب و بضعه ى خیر الانام

مادر دو رهبر صلح و قیام

مسافر کربلا

026

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


اشکی بود مرا که به دنیا نمی دهم

این است گوهری که به دریا نمی دهم

گر لحظه ای وصال حبیبم شود نصیب

آن لحظه را به عمر گوارا نمی دهم

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


نظر نما که گرفتاری ام زیاد شده

ز دست تو طلب یاری ام زیاد شده

چقدر واسطه گشتی خدا مرا بخشید

ببخش توبه ی تکراری ام زیاد شده

مسافر کربلا

025

ادامه ی شعر در ادامه ی مظلب


بخوان بلال ! که یاس کبود دل تنگ است

اذان بگو ! که اذان تو ، آسمان رنگ است

اذان بگو ! که پس از رحلت رسول خدا

مصاحب دل من ، ناله ی شباهنگ است

مسافر کربلا

024

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


زهرا گذاشت و خاطره ‏هایش هنوز هست

در مسجد مدینه صدایش ، هنوز هست

شهری که بود شاهد غم های فاطمه

پر از صدای گریه ، فضایش هنوز هست

مسافر کربلا

023

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


زهرا که بود بار مصیبت به شانه اش

مهمان قلب ماست غم جاودانه اش

دریاى رحمت است حریمش ، از آن سبب

فُلک نجات تکیه زده بر کرانه اش

مسافر کربلا

021

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


در این شب ها ز بس چشم انتظارى مى برد زهرا

پناه از شدّت غم ها ، به زارى مى برد زهرا !

ز چشم اشکبار خود ، نه تنها از منِ بى دل

که صبر و طاقت از ابر بهارى مى برد زهرا

مسافر کربلا

02

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


خدایا ! گرچه من مُهر خموشى بر دهن دارم

درون سینه یک دنیا غم و رنج و محن دارم

به محراب دعا ، خیر از براى غیر مى خواهم

اگر چه خاطرى آزرده از اهل وطن دارم

مسافر کربلا

019

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


چون بر او خصم قسم خورده‏ ی دین ، راه گرفت 

 بانگ برداشت مؤذّن که : رخ ماه گرفت ! 

 چشم هستی نگران است که این واقعه چیست ؟! 

 وان که دامن زده بر آتش این فاجعه کیست ؟! 

مسافر کربلا

017

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


به دعا دست خود که بر می ‏داشت 

 بذر آمین در آسمان می‏ کاشت 

به تماشا ، ملَک نمازش را 

 نردبانی ز نور می ‏پنداشت 

مسافر کربلا

016

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


تا عقیق است و تا یمن باقی ‏ست 

 رگه‏ هایی ز خون من  ، باقی‏ ست ! 

خون من ، این زلال جاری سرخ 

 در دل لعل ، موج زن باقی ست 

مسافر کربلا

015

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


باز کن بر روى من آغوش جان را اى بقیع

تا ببینم دوست دارى میهمان را اى بقیع 

خاکى اما برتر از افلاک دارى جایگاه 

در تو مى ‏بینم شکوهِ آسمان را اى بقیع 

مسافر کربلا

014

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


رفتی و زینب تو می ماند 

 خط تو ، مکتب تو می ماند 

بر کف زینب ، این زبان علی 

 رشته‏ ی مطلب تو ، می ماند 

مسافر کربلا

022

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


مبادا باغبانی در بهاران 

خزانِ نخل بارآور ببیند

مبادا در بهار زندگانی 

که نخلی ، چیده برگ و بر ببیند

مسافر کربلا

013

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


باغ از یک سو در آتش ، خرمن گل یک طرف

غنچه ى نشکفته یک سو ، دامن گل یک طرف

مى زند آتش به جان بلبل حسرت نصیب

غارت گلچین ز یک سو ، چیدن گل یک طرف

مسافر کربلا

012

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


چنان در آتش کین سوخت گلچین ، خرمن گل را

که از بلبل ربود آرام و از دل ها تحمّل را

مدینه ! باغبان را گو به باغ گل چه مى آیى

که مى بندند پیش دیده ى گل ، بال بلبل را

مسافر کربلا

011

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


مخزن سِرّ خدا را چو عدو سینه شکست 

 آه برخاست بر افلاک که ، آیینه شکست ! 

این همان آینه ‏ی غیب نمای ازلی ‏ست 

 که در او شعشعه‏ ی نور نبیّ است و ولی ست 

مسافر کربلا

010

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


عصمت کبری حق ، محبوبه ی داور یکی ست

پنج تن آل عبا را مرکز و محور یکی ست

علت ایجاد عالم ، ذات پاک احمد است

فاطمه ام اب است و هر دو این مظهر یکی ست

مسافر کربلا

009

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


شد فدک ، بعد از پیمبر ، کفر و ایمان را محک

کرد رسوا خویشتن را دشمن از غصب فدک

فاطمه ، لطف خفی ، روح نبی ، جان علی است

آن که ذکر خیر او باشد همه ورد ملک

مسافر کربلا

008

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بوی دود آید از این جا عود و عنبر سوخته ؟

یا که بیت الله را کاشانه و در سوخته ؟

از چه خون می گرید این دیوار و در ، یارب مگر

گلشن آل خلیل اینجا ، در آذر سوخته ؟

مسافر کربلا

007

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دوست دارم کز غمت یا فاطمه ! تنها بگریم 

از یتیمان تو پنهان ، در دل شب ها بگریم 

دوست دارم بنگرم بر آسمان پر ستاره 

تا سحر با یاد تو ای زهره ی زهرا ! بگریم 

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


شد حرمت بیت خدا شکسته

خاکم به سر ، این در چرا شکسته

آل کسا در این سرا چو جمعند

شد حرمت آل کسا شکسته

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


شنیدی حمله بر تنها گلِ بستان حیدر شد ؟

ندیدی غنچه ی نشکفته اش یک لحظه پرپر شد ؟

شنیدی خانه ی شیر خدا شد طعمه ی آتش ؟

ندیدی شعله اش با صورت زهرا برابر شد ؟

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بگذاشت سر به خاک مگر همسر علی ؟

یا آسمان خراب شده بر سر علی ؟

تنها نه نیمه‌ های دل شب ، تمام عمر 

باشد مزار گمشده‌ ات در بَرِ علی

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


دیده بستی پا سوی قبله کشیدی وای من 

تا نمردم چشم خود را باز کن زهرای من 

من به احزاب و احد یک دم نلرزیدم ولی

تا تو افتادی ز پا لرزید دست و پای من

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


رفتی مرا به وادی غم وا گذاشتی

تنهای من ! مرا ز چه تنها گذاشتی ؟

یادش به خیر باد که نه سال پیش بود

آن شب کـه تـو به خانه ی من پا گذاشتی

مسافر کربلا

025

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


اشک من امشب گلاب تربت یارم شده

خواب هم گریان برای چشم بیدارم شده

زندگی جان‌ کندنم گشته ، طبیبم احتضار

دارویم غـم گشته ، تنهایی پرستارم شده

مسافر کربلا

023

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


اگر چه هر شب و هر روز گریه شد کارم 

خدا گواست علی بر تو اشک می‌ بارم 

هزار بار اگر بشکنند دست مـرا 

دمی ز یاری تو دست بر نمی ‌دارم 

مسافر کربلا

022

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


جگرم خون و دلم سر به گریبان علی است 

صبح هـم در نظرم شام غریبان علی است 

گرچه بــا چاه کند درد دل خود ابراز 

چاه هم بی ‌خبر از غصه ی پنهان علی است 

مسافر کربلا
دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما