خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

به عشق یل جمل حضرت حسن بن علی علیه السلام

 آپارات خیمه
خیمه - پایگاه تخصصی اشعار آیینی

این دشت با اراده ی زینب اداره شـد
در دست جبر اوست همه اختیارها

تاسیس وبلاگ
18 شهریور 1392

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۱۴۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهادت» ثبت شده است

020

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


یک گل نصیبم از دو لب غنچه فام کن 

یا پاسخ سلام بگو یا سلام کن 

ای آفتاب خانه ی حیدر مکن غروب 

این سایه را تو بر سر من مستدام کن 

مسافر کربلا

019

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


گل ، بر من و جوانی من گریه می‌ کند

بلبل به خسته جانی من گریه می‌ کند

از بس که هست غم به دلم ، جای آه نیست

مهمان به میزبانی من گریه می‌ کند

مسافر کربلا

018

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


تا علی ماهش به سوی قبر بُرد

ماه ، رخ از شرم ، پشت ابر بُرد 

آرزوها را علی در خاک کرد

خاک هم گویی گریبان چاک کرد 

مسافر کربلا

017

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


نورها ، از پرتو روبند توست 

آفتاب خانه ام ، لبخند توست

دید شرح حال او ناگفتنی ست

ای زبانم لال ، زهرا رفتنی ست

مسافر کربلا

015

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بی تو کبوتر دلم به سینه پر نمی زند

کسی به خانه ی علی حلقه به در نمی زند

فاطمه جان حسین تو بی تو غذا نمی خورد

حسن ز دوری رخت خنده دگر نمی زند

مسافر کربلا

014

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


چنان ز نای دل فاطمه فغان برخاست

که جای جای مدینه به الامان برخاست

شکست شهپر جبریل از شکستن پهلو

که دود آه ملائک در آسمان برخاست

مسافر کربلا

013

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


به گنج سینه ی من درد بی دوا دادند 

به اهل بیت رسول خدا بلا دادند 

مدینه مزد رسالت به نقد پردازد 

اگر چه اجرت ما را سوا سوا دادند 

مسافر کربلا

012

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


تو شعر ناب کتاب زمانه ای مادر

 تو بهترین سخن جاودانه ای مادر

 یگانگی ست از خدا و می گویم

 پس از خدای یگانه ، یگانه ای مادر

مسافر کربلا

011

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


  بوسه گاه قدسیان را خصم کافر سوخته

بیت ناموس الهی  ز آتش در سوخته

آتشی افروخته از بغض و کین ، نمرودیان

کز شرارش قلب پر داغ پیغمبر سوخته

مسافر کربلا

010

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


از غم فرقت زهرا دل حیدر سوزد

یا که در نه فلک از خیل ملک ، پر سوزد

اهرمن آتش کین زد به در خانه ی وحی

که هنوز عالمی از آتش آن در ، سوزد

مسافر کربلا

008

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


یاد آن روزی که ما هم سایه بر سر داشتیم

هم چو طفلان دگر ، در خانه مادر داشتیم

جدِ ما ، پیغمبر از ما چهره پنهان کرد و باز

یادگاری هم چو زهرا از پیمبر داشتیم

مسافر کربلا

007

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


رفتی و غمت سوخت دل پر محنم را

مرگ تو خزان کرد بهار چمنم را

ای شمع فروزان دل و انجمن من

خاموشی تو کرد خموش انجمنم را

مسافر کربلا

005

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


جز غم کسی به خانه ی من سر نمی زند

این جا که مرغ شوق دگر پر نمی زند

در شهر خود غریبم و با درد آشنا

در خانه ی غریب کسی سر نمی زند

مسافر کربلا

004

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


 دخت رسول و این همه خونین جگر چرا ؟! 

فلک نجات و غرقه به موج خطر چرا ؟! 

نه سال خانه داری و صد سال رنج و غم 

یک مادر جوان و خمیده کمر چرا ؟!

مسافر کربلا

003

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بعد از پدر ، مصیبت بسیار دیده ‏ام 

یا رب ! تو آگهی که چه آزار دیده ‏ام ! 

مردم اگر حدیث غریبی شنیده ‏اند 

من خویش ، این بلای گران بار دیده ‏ام 

مسافر کربلا

002

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


بر دیده ام ، که موج زند قطره هاى اشک

اى کاش بوده جلوه ی رویت به جاى اشک !

بعد از غروب ماه رخت ، خانه ام پدر !

ماتم سراى دل شد و خلوت سراى اشک

مسافر کربلا

027

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


اى حرم خاص خداوندگار

دست خداوند ، ترا پرده دار

اُمِّ اَب و بضعه ى خیر الانام

مادر دو رهبر صلح و قیام

مسافر کربلا

006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


نظر نما که گرفتاری ام زیاد شده

ز دست تو طلب یاری ام زیاد شده

چقدر واسطه گشتی خدا مرا بخشید

ببخش توبه ی تکراری ام زیاد شده

مسافر کربلا

025

ادامه ی شعر در ادامه ی مظلب


بخوان بلال ! که یاس کبود دل تنگ است

اذان بگو ! که اذان تو ، آسمان رنگ است

اذان بگو ! که پس از رحلت رسول خدا

مصاحب دل من ، ناله ی شباهنگ است

مسافر کربلا

024

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


زهرا گذاشت و خاطره ‏هایش هنوز هست

در مسجد مدینه صدایش ، هنوز هست

شهری که بود شاهد غم های فاطمه

پر از صدای گریه ، فضایش هنوز هست

مسافر کربلا

023

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


زهرا که بود بار مصیبت به شانه اش

مهمان قلب ماست غم جاودانه اش

دریاى رحمت است حریمش ، از آن سبب

فُلک نجات تکیه زده بر کرانه اش

مسافر کربلا

021

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


در این شب ها ز بس چشم انتظارى مى برد زهرا

پناه از شدّت غم ها ، به زارى مى برد زهرا !

ز چشم اشکبار خود ، نه تنها از منِ بى دل

که صبر و طاقت از ابر بهارى مى برد زهرا

مسافر کربلا

02

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


خدایا ! گرچه من مُهر خموشى بر دهن دارم

درون سینه یک دنیا غم و رنج و محن دارم

به محراب دعا ، خیر از براى غیر مى خواهم

اگر چه خاطرى آزرده از اهل وطن دارم

مسافر کربلا

019

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


چون بر او خصم قسم خورده‏ ی دین ، راه گرفت 

 بانگ برداشت مؤذّن که : رخ ماه گرفت ! 

 چشم هستی نگران است که این واقعه چیست ؟! 

 وان که دامن زده بر آتش این فاجعه کیست ؟! 

مسافر کربلا

016

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


تا عقیق است و تا یمن باقی ‏ست 

 رگه‏ هایی ز خون من  ، باقی‏ ست ! 

خون من ، این زلال جاری سرخ 

 در دل لعل ، موج زن باقی ست 

مسافر کربلا

015

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


باز کن بر روى من آغوش جان را اى بقیع

تا ببینم دوست دارى میهمان را اى بقیع 

خاکى اما برتر از افلاک دارى جایگاه 

در تو مى ‏بینم شکوهِ آسمان را اى بقیع 

مسافر کربلا

014

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


رفتی و زینب تو می ماند 

 خط تو ، مکتب تو می ماند 

بر کف زینب ، این زبان علی 

 رشته‏ ی مطلب تو ، می ماند 

مسافر کربلا

022

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


مبادا باغبانی در بهاران 

خزانِ نخل بارآور ببیند

مبادا در بهار زندگانی 

که نخلی ، چیده برگ و بر ببیند

مسافر کربلا

013

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


باغ از یک سو در آتش ، خرمن گل یک طرف

غنچه ى نشکفته یک سو ، دامن گل یک طرف

مى زند آتش به جان بلبل حسرت نصیب

غارت گلچین ز یک سو ، چیدن گل یک طرف

مسافر کربلا
دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما دريافت کد گوشه نما